سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

رهیافت تصویری به پرتونگاره های شکمی

 

زمانی که یک پرتونگاره را مورد تفسیر قرار می دهیم، به ابعاد، تعداد، حاشیه بندی، جایگاه و عدم شفافیت نگاره که در هنگام توصیف کالبد شناسی معمول و همچنین  یافته های غیر معمول می تواند سودمند باشد  ارجاع می نماییم. تمرکز بر گونه های معمول غیر متعارف ، یا اهمیت خیلی زیاد به اختلالات بی اهمیت ، می تواند سدی در راه استنباط فرد باشد . آگاهی از نمود یک شکم معمولی با تجربه دست یافتنی بوده و به سادگی تحت تاثیر تاریخچه  یا یافته های بالینی قرار می گیرد بطوری که ما بر نتایج ویژه ای تکیه می کنیم. این مقاله مروری تصویری از تغییرات اصلی است که ممکن است درون شکم سگها و گربه ها محقق گردد و همچنین انواع مختلف اختلالات مرضی شکمی را ارئه می نماید. 

 

 

تفسیر پرتونگاره

تا چه میزان برای شما ساده است تا پرتونگاره پیش روی تان را مرور کرده و ساختارهای درون شکم را تعیین کنید؟ آیا این نگاره برای آن بیمار خاص معمولی است و آیا عوامل پرتونگاری بطور مخالف بر کیفیت دیداری تاثیر گذاشته اند؟

جزئیات سروزی

زمانی که جزئیات سروزی شکم مورد ارزیابی قرار می گیرد، شما نیازمند توجه به این هستید که دریابید چه چیزی برای این بیمار خاص معمولی است. توانایی تعیین اندامهای درون شکمی  نظری بوده و توانایی ما در تعیین مطمعن وجود اختلالات نامحسوس همراه با جزئیات سروزی با تجربه  و کیفیت بهینه تصویر بهتر می شود.

لازمه جزئیات سروزی خوب وجود چربی سفید داخل شکمی است تا پادنمایی با ساختارهای بافت نرم فراهم آورد. توله سگها و بچه گربه ها دارای نسبت زیادی از چربی قهوه ای در شکمشان بوده(بر خلاف چربی سفید که در حیوانات بالغ غالب است) که برای تنظیم دمای بدن حائز اهمیت می باشد.چربی قهوه ای ساختاری متفاوت از چربی سفید داشته، حاوی قطرات چربی کوچکتر ، نسبت بالاتری از میتوکندری و شرب خونی بیشتر است، این تفاوتها منجر به کاهش جزئیات سروزی در حیوانات جوان می شود(تصویر 1) . همچنین بیماران بالغی که  لاغر هستند چربی سفید درون شکمی اندکی داشته بطوری که منجر به کاهش جزئیات سروزی خواهد شد.

 

تصویر 1: پرتونگاره جانبی سمت راست یک توله سگ 2 ماهه معمول. جزئیات سروزی به دلیل کمبود کمی چربی سفید درون شکمی در مقایسه با موارد بالغ پایین است. 

 

همچنین توانایی ما در تعیین اندامها می تواند متاثراز وضعیت استقرار بیمارباشد که ممکن است برداشت ما از جزئیات سروزی درون شکم را تغییر دهد . ساده ترین مثال در این خصوص زمانی است که یک نمای شکمی پشتی و پشتی شکمی از همان بیمار مورد مقایسه قرار می گیرند.در نمای شکمی پشتی اندامها میل به پخش شدن داشته بطوریکه ضخامت شکمی را کاهش داده و بنابر این همپوشانی کمتری بین اندامها وجود داشته و پراکنش تشعشعی کمتر بوجود می آید(تصویر 2).     

 

تصویر 2: پرتو نگاره هایی از یک شکم معمولی در یک پرتو افشانی (پیش نمای) (a) شکمی پشتی و (b) پشتی شکمی. به تظاهر گاز درون سراچه (کاواک) دوازده ای(a) وته گاه(فوندوس) توجه شود.  

 

درصورتی که تصور می کنید جزئیات سروزی یک بیمار کاهش یافته و این امر را نمی توان با توجه به سن بیمار،  پروردگی بدنی (کاندیشن) یا عوامل پرتونگاری توضیح داد، پس تشخیص محتملاً تغییر مرضی است بعنوان مثال؛ مایع آزاد، التهاب صفاقی، گسترش غدد پوستی سرطانی در بدن (کارسینوماتوز)(تصاویر3 و4). تصویر برداری فراصوتی شکمی  قدم منطقی بعدی در تفریق میان این سه تا می باشد ، همچنین نمونه برداری از مایع صفاقی برای ارزیابی یاخته شناسی . درصورتی که ارزیابی های بیشتر نشان دهد که هیچ کدام از موارد فوق وجود ندارد تفسیر شما از پرتونگاره بیشتر شده و ممکن است تاکید دوبار بر اینکه جزئیات سروزی معمول بایستی چگونه باشند مفید باشد.

 

متن کامل مقاله را از نماد PDF زیر دریافت نمایید.

 

 

 

 

 


گزارشی از یک مورد تشخیص کریپتوکوکوس در گاو .

 

 

یک گاو نر براون سوئیس 5 ساله از یک گله گاو شیری به درمانگاه ارجاع گردیده. نشانه های بالینی مشهود عبارتند از قدمهای بلند (هیپرمتری)، عدم تعادل، افسردگی، چرخش به دور خود ، اشکال در بینایی، فشاردادن سر ، پایین نگاه داشتن سر،  گشاد ایستادن. در آزمایش بلند کردن سر دام به پشت یا پهلو می افتد( بلند کردن سرحیوان به مدت 60 ثانیه و سپس یکبار رها کردن آن) .  به گفته دامدار حیوان برای چند روز درگیر بوده . 8 روز پس از ارجاع به درمانگاه  دام زمین گیر شده و ذبح گردیده. 

در کالبد گشایی پرده های مغزی(مننژ) ساقه  مغزی و مخچه ضخیم شده و به رنگ کرمی مایل به سفید با ظاهری ابری دیده می شدند. مغز با افزایش حجم نیمکره چپ نامتقارن می نمود.  مخچه فشرده و به سمت راست جابجا گردیده بود.تمامی مغز در فرمالین 10درصد تثبیت گردید.  پس از ثبوت مغز برشهای تاجی مغز بطور متقارن نشانگر حفرات کیسه ای با محتویات چسبنده، ژله ای ، بدرجاتی نیمه شفاف بود.بافت گرهکی اسفنجی در حاشیه ضایعات  یا درون ضایعات مشهود بود.  شش حفره مشاهده گردید. ضایعه شماره 1(تصویر 1 الف) با ابعاد 3.5 سانتی متر در بیشترین قطر و 1.5 سانتی متر سری دمی  در لب های گیجگاهی و گلابی سان مشاهده شد.بخش منقاری ضایعه تالاموس را فشرده ساخته و به سطح هسته قاعده ای گسترش یافته بود. ضایعه شمار 2 (تصویر 1الف ) در لب آهیانه ای (جداری)سمت راست واقع شده بود. این ضایعه به شیار کمربندی گسترده شده و هیپوکامپ را فشرده بود، اندازه ضایعه فوق بت قطر 3 سنتی متر و اندازه راسی دمی 2.5 سانتی متر اندازه گیری شد.ضایعه شماره 3(تصویر 1الف و 1د) با قطر 2 سانتی متر و اندازه 1.5 سانتی متر راسی دمی درلب پس سری سمت راست قرار داشت. ضایعه شماره 4 (تصویر 1الف) در میان مغز (مزانسفالون) ، بالای مجرای میان مغزی واقع شده بود و 1 سانتی متر قطرداشته و اندازه راسی دمی آن 1 سانتی متر بود.  ضایعه شماره 5  و 6 (تصویر 1 پ) کوچکتر بوده در سمت چپ و راست لب پیشانی واقع شده و به ترتیب 09 و 1 سانتی متر قطر داشتند. ضایعه شماره 5 با پرده های مغزی ادغام شده بود. 

تصویر شمار 1

 

یک بافت اسفنجی  گرهکی بر روی بافت پوششی مغز آستری شاخ منقاری شکمی بطن جانبی سمت چپ مشهود بود(تصویر1 ب) .  ضایعه مشابه  اما کوچکتر در بطن جانبی راست نیز دیده می شد(تصویر 1ب ) . لکه های خشن برجسته منفردی  با قطری در حدود 0.5 سانتی متر در 1 سانتی متر در دیواره جانبی هر دو بطن مغزی مشهود بود. نمونه های اخذ شده از  سامانه عصبی مرکزی و دیگر بافت ها دربافر فرمالین 10درصدی تثبیت گشته ، در فرمالین قرار گرفته  با مقاطع 4تا 6 میکرونی برش یافتند و با هماتوکسیلین ائوزین رنگ آمیزی شدند. مقاطع برگزیده همچنین با اسید شیف مرحله ای و آلکالین آبی رنگ آمیزی گردیدند. بر اساس آزمایش های بافت شناسی حفرات درون بافت عصبی به ظاهر اسفنجی و تقریباً بدون واکنش های التهابی بودند(تصویر 2الف و 2ب) . غالب ترین ضایعه حضور مخمر های بی شمار با کپسول فاقد رنگ بود  که به ضایعه ظاهری حباب صابونی می داد(تصویر 2). این ساختار ها همچنین در پرده های مغزی وآستر مغزی مشاهده شدند (تصویر 2 ب). گاهی یک ماده فیبری پیرامون مخمر مشهود بود (تصویر 2 پ). تعداد کمی یاخته های تک هسته ای درون ضایعات مشاهده گردید (تصویر 2 الف و 2 ب). تجمع پیرامون عروقی لنفوسیتها ، یاخته های پلاسما و یاخته های بیگانه خوار گاهی در بافت عصبی پیرامون ضایعه  یا در پرده ای مغزی و آستر مغزی مشهود بود. هیچ ضایعه قابل توجهی در ریه ها، حفرات بینی، و دیگر بافت ها دیده نشد. 

 

تصویر شماره 2

 

 

 نشانه های بالینی به جهت گستردگی ضایعات چند کانونی مغز بوده که در کالبد گشایی تایید گردیدند. ضایعات واقع در مخ مسئول نشانه های بالینی  افسردگی، چرخش، اختلال بینایی و شیوه نگهداری سر بوده. عدم تعادل محتملاً به دلیل ضایعات میانمغزی یا به جهت فشرده شدن ساقه مغزی توسط ضایعات مغزی بوده. نشانه های بالینی گشاد ایستادن، قدمهای بلند برداشتن، و به زمین خوردن پس از آزمون بلند کردن سر  به دلیل فشردگی مخچه بوده. واکنش التهابی در ارزیابی بافت شناسی این کمان را مطرح می سازد که نشانه های بالینی به دلیل فشردگی بافت های مغزی توسط ضایعه محقق شده. در مورد این گاو جایگاه ضایعات پیرامون عروق خونی در بافت مغزی این نظریه را مطرح می سازد که التهاب پرده های مغزی و آستر مغزی محتملاً ضایعات آغازین در سامانه عصبی بوده و متعاقب شده با تهاجم مغزی از طریق فضای ویرشو و رابین.  در ارزیابی بافت شناسی چشم گیرترین ویژگی فقدان واکنش التهابی فراگیر درون و پیرامون ضایعات می باشد ، که گمان فقدان واکنش ایمنی زایی میزبان به مخمررا مطرح می سازد.  کپسول پلی ساکاریدی کریپتوکوکوسی دارای ویژگی های پاد بیگانه خواری بوده و ممکن است سرکوبگر ایمنی باشد. ویژگی های پاد بیگانه خواری، باز شناسی کپسول مخمر توسط بیگانه خوار ها را مسدود نموده  وموجب مهار مهاجرت گویچه های سفید به درون ناحیه تکثیر قارچی می شود(King JW, DeWitt ML: 2007, Cryptococcosis). احتمال دیگر این است که نبود واکنش التهابی قابل توجه به دلیل  تضعیف سیستم ایمنی میزبان بوده  که به هر حال شواهدی بر این مبنا وجود ندارد. آسیب بافت عصبی محتملاً به دلیل تخریب بافت بدنبال گسترش سربار قارچی محقق شده . در نوع انسان التهاب گسترده یا تشکیل فیبرین نیر امری نادر می باشد. مشخصه ضایعات کریپتوکوکوسی مشتمل بر خوشه های کیسه ای از مخمر با پاسخ التهابی است که به خوبی معین نیست.  گرهک های به خوبی شکل گرفته عموماً دیده نمی شوند(King JW, DeWitt ML: 2007, Cryptococcosis). 

 

 

 

 


شیمی درمانی قابل تزریق در یک سگ رها شده، سرطان یاخته های سنگ فر

 

عنوان:

Injectable Chemotherapy Downstaged Oral Squamous Cell Carcinoma from Nonresectable to Resectable in

a Rescue Dog: Diagnosis, Treatment, and Outcome 

شیمی درمانی قابل تزریق در یک سگ رها شده،  سرطان یاخته های سنگ فرشی دهان را از شکل غیر قابل برداشت به شکل قابل  برداشت تقلیل رتبه داد: تشخیص؛ درمان، نتیجه 

چکیده :

این گزارش بیماری مستندی است بر تشخیص ، درمان و نتیجه درمانی مربوط به سرطان یاخته های سنگفرشی دهان سگی با پیشآگهی اولیه ضعیف.سگ ماده استافوردشایر بول تریر حدودا 4 ساله با تظاهر یک توده بزرگی در مقابل فک پایین که بواسطه بررسی آسیب شناسی بافتی بعنوان سرطان پستانکی یاخته های سنگفرشی دهان تشخیص داده شده. ارزیابی CT اسکن نشانگر تهاجم  سرطانی به بندیزه زبان می باشد. بدلیل جایگاه ، گستردگی و غده های لنفی متاستاتیک ،توده سرطانی قابل عمل نبوده. سگ فوق 4 بار درمان بصورت تزریق آمیخته hyaluronan-platinum با فواصل زمانی 3 هفته داشته. ارزیابی شیمی بالینی و شمارش کامل یاخته های خونی یک هفته بعد از هر بار تزریق بعمل آمده ونتایج در محدوده های معمول قرار داشته . عوارض شامل خونریزی بدلیل کنده شدن بافت توموری و همچنین یک بار حمله بدلایل نامعلوم بوده. پس از تکمیل شدن شیمی درمانی سی تی اسکن نشان داد که توده تحلیل رفته و بندیزه زبانی خیلی زیاد مورد تهاجم قرار نگرفته و غدد لنفی متعددی عاری از متاستاز بوده اند. بنابر این توده قطع شده و سگ بطور موفقیت آمیزی تحت عمل قطع دو طرفی نوک فکی قرار گرفته. طی یک سال پس از شیمی درمانی و جراحی، سرطان بطور کامل فروکش نموده. 

 

 

برای دریافت متن ترجمه شده مقاله نماد  پی دی اف زیر این خط متنی را کلیک فرمایید

برای دریافت فایل کلیک فرمایید


درمان جراحی موردی از کیست سینوسی در اسب سانان.

 

Equine Sinus Cysts

کیست های سینوسی  در اسب سانان

کره تروبرد یک ساله ای که دارای تورم بزرگی بر روی ناحیه سمت چپ صورتش بود به درمانگاه مراجعه نموده. کره هشیار و بخودی خود خوب می باشد، اما جریان هوا از طریق بینی سمت چپ کاهش یافته. معاینات اولیه تظاهر بالینی آشکاری از ضربه پیرامون ناحیه متورم  را نشان نمی دهد و معاینه دهانی حاکی از اختلال بارزی درطاقگان دندانی زیر ناحیه متورم نیست. این اسب یکساله ابتداعاً بطور علامت درمان تحت درمان پادزیستی و ضد التهابی قرار داشته. این درمان ها تاثیر اندکی در رفع مشکل داشته اند، و به هر حال قبل توجه است که تورم موجود بزرگتر شده و چشم اسب شروع به ترشح نموده. تورم در سمتی از صورت که فاقد ترشحی بینی درآن سمت است معمولاً توسط آبسه های ریشه دندانی  دو دندان آسیای اول ایجاد می شوند.  دودندان آسیای اولی در مقابل سینوسها بوده و بنابر این در صورت عفونت صرف نظر از تخلیه به درون سینوسها و سپس بینی موجب تورم استخوان می شوند. ترم در این مورد خیلی دورتر در عقب  دودندان آسیای اول می باشد. عفونت سینوس معمولاً موجب بروز ترشح (بد بو) شده و ما بطور معمول تورمی  نمی بینیم مگر اینکه مجرای تخلیه مسدود شده باشد. در این مورد بخصوص می توان انسداد سینوس عفونی  یا چیزی بیشتر غیر معمول  مانند کیست سینوس مجاور بینی ، خونریزی در استخوان غربالی بینی  یا حتی یک تومور را مسبب دانست.     

 

 

 

ارزیابی اندوسکوپی مجاری بینی نشان داد که مجاری فوق بویژه به جهت تورم سینوسی باریک شده معبر عبوری بینی را به سمت داخل منحرف نموده اند. تصویر برداری نشان داد که ریشه دندانی سالم بوده اما ناحیه سینوس مملواز بافت نرم مات در مقایسه با نواحی گازی تیره است. این نواحی نشانگر خطوط مایعی که معمولاً در موارد عفونت های سینوسی دیده می شوند نیستند. ظاهر تصویر آنچه را که ما از آن بعنوان جلوه زمینه شیشه ای می نامیم نشان می دهد. پیرا خطی کروی نیز در سینوس و بر روی نمای فوق دیده می شود. همچنین ظاهری مجووف(چند حفره ای ) در درون سینوس وجود داشته و کژدیسی هایی در صدف بینی دیده می شود. 

 

نشانه های فوق با توجه به سن اسب  و تظاهر تورم صورت ما را بسیار به کیست مجاور سینوسی بینی  مشکوک می نماید. سوزنی در موضع متورم فرو کرده که با خروج مایعی زرد رنک همراه است. این مایع چرک نبوده و موافق با تشخیص کیست سینوسی است.  

 

 

معلوم نیست که چه عاملی سبب این کیست مجاور بینی شده اما تصور می شود که ضربه وارده به لایه های مخاطی تنفسی در سینوسها می تواند موجب شروع روند تشکیل کیست گردد.

جراحی تنها پیشنهاد برای درمان بیماری است. درصورت اغماز از درمان، کیست سبب شروع روند اشغال فضای بیشترو بروز مشکل در حفره بینی خواهد شد  و همچنین بر چشم و اعصاب مجاور آن تاثیر خواهد گذاشت.

جراحی در حالت آرام بخشی ایستاده انجام شده که خطر کمتری در مقایسه با بیهوشی عمومی کامل دارد. به اسب یک چکاننده تزریقی وصل شده بطوری که داروی آرم بخش به آهستگی در طی جراحی تجویز می شود. سپس یک بیحس کننده تزریقی پیش از آنکه دریچه (فلپ)سینوسی ایجاد شود در زیر جلد ناحیه مورد عمل تزریق می شود، دریچه فوق ابتداعاً با برش پوستی و سپس با بکار گیری از یک اره استخوانی نوسانی در طول  سینوس ایجاد می شود.  

   

 

 

 با باز شدن دریچه فوق جیب های چند کانونی درون سینوس آشکار می شوند . سینوس مملو از عناصر کیستی است . این عناصر با انگشتان و کورت جراحی تمیز و زدوده می شوند. بخش عمده کیست در درون سینوس پیشانی است وبطور کامل ساختمان سینوس های مجاور بینی را قطع نموده . 

 

مته گذاری سوراخ سینوس پیشانی انجام شده تا به روند تخلیه کیست و همچنین ادامه روند شتشو کمک نماید.  

 

 

درخاتمه و با حذف کیست ، کره اسب با حفره سینوی باز بزرگی در مقایسه با حفرات منقسم معمولی  مواجه است.  در خصوص ممانعت از قطع اعصاب مسیر سینوس بایستی دقت بعمل آید. پس از اینکه عناصر کیستی تا جای ممکن تمیز شدند در صورت ممکن مجاری تخلیه ای بین سینوس و حفره بینی  ایجاد شده همانند مجرای معمولی که توسط کسیت اشغال شده بود، تا اجازه شستشوی و تخلیه پس از عمل را فراهم نماید. باند استریلی در سینوس پیشانی قرار گرفته تا روز بعد از طریق بینی خارج شود. سپس دریچه سینوسی بسته شده و ابزار سندی شستشو و تخلیه از سوراخ مته گذاری شده در پیشانی با بخیه هایی در آن جای گذاری می شود.   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


التهاب مجاری لنفی همه گیر(مشمشه کاذب ، سراجه کاذب ، هیستوپلاسموز

 

Epizootic lymphangitis

التهاب مجاری لنفی همه گیر

 

 

 

مقدمه و سبب شناسی

التهاب مجاری لنفی همه گیر در گروه بیماری های B طبقه بندی شده OIE قرار دارد که نخستین بار در سال 1873 توسط ریولتا  بعنوان عفونت موضعی اسبها ، قاطر و الاغ توصیف شده و توسط قارچی اصطلاحاً دوشکلی  بنام هیستوپلاسما کپسولاتوم واریته فارسینوزوم ایجاد می شود و  بواسطه ضایعات پوستی گرهکی نکروزه شونده، التهاب ملتحمه یا بیماری تنفسی مشخص می شود. این قارچ بیماری زا بسیار شبیه به هیستوپلاسما کپسولاتوم دارلینگ  1906 بوده ، که عامل مسبب هیستوپلاسموزیس هم از نظرزمینه های بافت شناسی و هم قارچ  شناسی است،  ولی به لحاظ بالینی بیماری در اسب بطور متفاوتی تظاهر می نماید.  

 

هیستوپلاسما فارسینوزوم معمولاً در سابرو دکستروز آگار غنی از گلیسرول 2.5 درصد  یا آگار غذای ریزجاندار مسبب التهاب ریوی پرده جنبی (PPLO) غنی شده با دکستروز 2 درصد و گلیسرول 2.5 درصد و PH=7.8 در دمای 25 درجه سانتی گراد کشت می یابد. افزودن ترکیبات پاد میکروبی به محیط کشت  توصیه می شود. 

 

همه گیر شناسی بیماری  

التهاب مجاری لنفاوی همه گیر در بسیاری از کشور های جنوب آفریقا بومی شده و در بخشی از آسیا شامل چین، هند، عراق  و پاکستان گزارش شده است. همه گیری های گسترده در اسبها در طی جنگ جهانی اول در اروپا نیز  به وقوع پیوسته است.

انتقال بیمار از طریق ضایعات پوستی ، بواسطه تماس مستقیم با مواد عفونی  همچون چرک و ترشحات بینی و چشمی و یا بطور غیر مستقیم از طریق خاک آلوده ای که عامل بیماری توانسته به مدت 15 روز زنده بماند ، ابزار مهتری ،آخور غذا و آب ، و سازوبرگ اسب و پارچه های زخم    محقق می گردد. تصور می شود که  شکل التهاب ملتحمه ای بیماری  توسط مکس ها بویزه جنس موسکا و استوموکس منتشرشده و شکل ریوی بیماری بواسطه استنشاق انتشار می یابد. 

 

نشانه های بالینی و آسیب شناسی

بیماری بطور طبیعی در اسب سانان  ایجاد می شود. دوره نهفته بیماری از چند هفته تا تا چند ماه گسترده است. بیماری بطور نمادین موجب بروز ضایعات گرهکی زخمی شونده پوستی  ، ابتداعاً در نقطه ورود عامل بیماری  می شود. گرهکهای ایجاد شده حدوداً 10 تا 20 میلی متر قطر داشته  و با قوام سختی در طول مجاری لنفی موضعی ملتهب وپیچ خورده شبیه طناب تشکیل می شوند(تصویر  زیر).  برخی از گرهک ها زخمی شده و چرک غلیظ کرمی و خونین رنگی از آنها تخلیه می گردد.   پوست سر ، گردن ، سینه  و پاهای قدامی و خلفی غالباً در گیر می باشد. در صورت درگیری پوست ناحیه درونی  عفونت کیسه بیضه، حشفه و پستان را نیز درگیر می نماید. گرهک های احاطه کننده مفصل ممکن است به ساختار های  زلالی مفصل وارد شده  منجر به التهاب مفصلی ثانویه شوند.  ضایعات معمولاً پس از 2 تا 3 ماه  به خودی خود بهبود یافته ، منجر به تشکیل داغ زخمهای ستاره ای می شوند.  در موارد کمتری ممکن است ضایعات گرهکی در  حفرات بینی و چشم تشکیل شده و سبب التهاب بینی ، التهای سینوسها و التهاب ملتحمه شوند. بیماری اولیه و منتشره ریوی  در اسب ها اندامهای درونی را درگیر ساخته و با  پیامد مرگ باری همراه است .  برخی از اسبها ممکن است تنها ضایعات پوستی فیبری و کلسیفیه شده ای را در محل عفونت نشان داده و تنها می توان با روش آزمون پوستی هیستوفارسین مثبت  یا آزمون سرم شناسی آن را شناسایی نمود. به لحاظ اسیب شناسی بافتی یک واکنش گرهکی چرکی با دگر سانی لیفی (فیبرو پلازی) و غلبه یاخته های بیگانه خوار و غول پیگر مشهود می باشد. مخمر های بیضی  تا کروی شکل در ابعاد قطری3-5 در 2.5-3.5 میکرومتر هم بصورت برون یاخته ای و درون یاخته ای در بیگانه خوارها و یاخته های غول پیکری که معمولاً محاط با هاله ای در موقع رنگ آمیزی با گیمسا یا هماتوکسیلین ائوزین هستند قابل شناسایی می باشند(تصویر 13).  شکل جلینه ای (میسلیا) ندرتاً در بافت دیده می شود. استفاده از روش PAS یا پاد تن درخشان می تواند برای تسهیل نشان دادن عامل بیماری در مقاطع بافتی بکار رود.  

   

 

 

تشخیص بیماری و تشخیص تفریقی

تشخیص احتمالی با نشان دادن ریزجاندار در فروتی های ترشحی  یا مقاطع بافتی  بدست آمده از ضایعات محقق می گردد. تایید تشخیص  با کشت مثبت هیستوپلاسما فاریسینوزوم  یا نشان دادن قارچها با آزمون ایمونو فلورسانس مستقیم  انجام می گردد. چندین روش دیگر به منظور تایید تشخیص مورد استفاده و تصیف قرار گرفته است. این روشها عبارتند از آزمون پوستی مانتوکس  با بکار گیری هیستوفارسین و تشخیص سرمی با استفاده از آزمون ایمونو فلورسانس، آزمون ترسیب خونی غیر فعال  یا ELISA . پادتن های مقابل هیستوپلسما فارسینوزوم در هنگام   و یا پس از آغار نشانه های بالینی ایجاد می شوند. خرگوش، موش و خوکچه هندی بطور تجربی با استفاده از ترشحات حیوانتی که بطور طبیعی آلوده شده اند  می توانند آلوده شوند.  التهاب مجاری لنفاوی همه گیر در اسب ها بایستی بطور بالینی از اسپوروتریکوزیس، التهاب مجاری لنفاوی زخمی شونده( کورینه باکتریوم پزودوتوبرکلوزیس) ،زخم های کم درد با سبب شناسی رودوکوکوس اکوئی و سراجه(شکل پوستی بیماری مشمشه  بواسطه بورک هولدریا مالئی) تمیز شوند .