سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

ارزیابی سطح کاروتن پلاسما در گاوهای شیری

 

ارزیابی سطح کاروتن پلاسما در گاوهای شیری

اتلاف آبستنی اثری منفی بر کارآیی تولید مثلی در صنعت گاوداری داشته ، منجر به ضررهای اقتصادی مهم و کوتاه شدن طول عمر بهره وری گاوها می شود. در بین سالهای 1997 تا 2013 مرگ رویانی دیرگاهی از 3.2 تا 42.7 درصد گزارش گردیده. گزارش های موجود در سال 1983 حاکی از اتلاف رویانی زود هنگام از روز هشتم آبستنی بوده. اطلاعات اخیر نشان می دهد که بخش اعظم مرگ های رویانی (27-31درصد) بین روزهای 8 تا 16  و 24 تا 31 پس از تلقیح مصنوعی محقق گردیده. در دامداری های صنعتی مشاهده گاوی در مرحله جفت پذیری 30 روز بعد از تلقیح یا 15 روز بعد زمانی که از نظر آبستنی بررسی می شود یعنی در روزهای 45تا 50 (بدلیل جذب رویانی) امری است که عموماً دیده می شود. همچنین دیدن پرده های رویانی جنین های سقط شده حاوی یک رویان بین روزهای 30تا 32 آبستنی امری غیر معمول نیست. به خوبی معلوم گردیده که حضور غلظت های کافی ویتامین ها در خون برای عملکرد معمول تولید مثلی ضروری است. در سیستم های تولید شیر بسته دامداران عموماً از علوفه نگهداری شده استفاده می گردد. محتوای کارتینوئید این علوفه ها در طی نگهداری انباری چه بصورت سیلو یا علوفه ، علاوه بر محتویات دانه های غلاتی آنها کاهش می یابد.

 اخیراً کاروتن از نظر فواید تولید مثلی بالقوه مورد ارزیابی قرار گرفته است. پاسخ های مثبت در باروری گاوهای شیری زمانی که از زمان تولد از مکمل ها استفاده شده باشد مشاهده می شود، اگر چه نبود اثری  یا تاثیراتی منفی بر روند تولید مثل نیز گزراش گردیده، که تا قسمی ناشی از تنوع گسترده در وضعیت سرمی کاروتن می باشد. کاروتن غذایی بعنوان یک ترکیب پاد اکسایشی اصلی ترین پیش ساز ویتامین A بوده که جهت حفظ غشاهای یاخته ای ضروری است.

کاروتن بویژه برای خنثی سازی اکسیژن نوعاً بازفعال سودمند بوده  و ایفای گر نقشی در محافظت تخم لقاح یافته و رویان از تنش های اکسایشی است. درحالی که روشن شده استفاده از مکمل ها بر غلظت پلاسمایی کاروتن موثر است، میان غلظت های پلاسمایی گاوهای مصرف کننده همان نوع جیره غذایی نیز تنوع موجود است. یک مطالعه اخیرهمبستگی غلظت پلاسمایی کاروتن در زمان تلقیح مصنوعی گاوهای شیری و همبستگی آن با باروری و اتلاف آبستنی را تایید نموده. در کار آزمایی 399 تلقیح در زمان ثابت برای 364 گاو هلشتاین متعلق به دامداری صنعتی اجرای گردیده. گاو هایی با غلظت بالای کاروتن پلاسمایی، در مقایسه با گاوهایی که غلظت پایین داشته اند  باروری بالاتر، غلظتهای گلیکوپروتئینی ملازم آبستنی(GAP) بالاتر در روز 31 پس از تلقیح مصنوعی و اتلاف آبستنی پایین تری را تجربه نموده اند .   

 بیشترین اتلاف آبستنی بین روزهای 31تا 60 آبستنی در گاوهایی با پایین ترین میزان پلاسمایی بوده ، چون در این دوره زمانی کوتیلودونهای فعال جفتی گاو استقرار یافته اند. گلیکوپروتئین های ملازم آبستنی توسط تروفواکتودرم جفت در حال نمو نشخوارکنندگان ترشح شده و غلظت های پایین این نو گلیکوپروتئین ها همبسته با مرگ های رویانیی دیرگاهی است. خلاصه اینکه گاوهایی با غلظت های بالای کاروتینوئید ها نرخ های آبستی بهتر و اتلاف رویانی پایین تری را  نشان می دهند. نتایج جاری این نظریه را مطرح می سازند که کارتن ممکن است ملازم با عملکرد جفتی در پرورش گاوهای شیری باشد .  

می شود یعنی در روزهای 45تا 50 (بدلیل جذب رویانی) امری است که عموماً دیده می شود. همچنین دیدن پرده های رویانی جنین های سقط شده حاوی یک رویان بین روزهای 30تا 32 آبستنی امری غیر معمول نیست. به خوبی معلوم گردیده که حضور غلظت های کافی ویتامین ها در خون برای عملکرد معمول تولید مثلی ضروری است. در سیستم های تولید شیر بسته دامداران عموماً از علوفه نگهداری شده استفاده می گردد. محتوای کارتینوئید این علوفه ها در طی نگهداری انباری چه بصورت سیلو یا علوفه ، علاوه بر محتویات دانه های غلاتی آنها کاهش می یابد. 

 

 

 

 


گزارشی از یک تشخیص

 

 

گزارشی از یک تشخیص


یک سگ ماده شیتسوی ظاهراً سالم به دلیل تاریخچه استفرغ ، افسردگی و بی اشتهایی  از 15 روز پیش مورد معاینه قرار گرفت. این سگ با داروهای قلبی درمان شده ودر حدود یک سال پیش  دارای سابقه ای از نارسایی مزمن کلیوی بوده . در معاینه بالینی یافته های عبارت بودند از افسردگی خفیف، خشکی پوزه و دندان شیری بجای مانده. همچنین در سمع ناحیه ریوی صدای سوفل تنجشی(سیستولی) درجه چهار/پنج  به همراه لرزش در ناحیه سینه ای  روی قلبی وجود دارد. شمارش تام یاخته های خونی (CBC) نشانگر ازدیاد خفیف ترمبو سیتها بوده که از نظر کرم قلبی نیز منفی است. نتایج تجزیه  تحلیل زیست شیمیایی سرمی حاکی از ازت خونی شدید (BUNمعادل 105.5 میلی گرم در دسی لیتر؛ با رنج معمول 4.8تا 31.4 و CRSC(کراتینین) 5 میلی گرم در دسی لیتر ، رنج معمول 1.5 تا 1.5)، ازدیاد کلسترول خونی (405 میلی گرم در دسی لیتر؛ رنج معمول 70تا 303) ، ازدیاد کلسیم خونی (13.4 میلی گرم در دسی لیتر ؛ رنج معمول 7.9 تا 12.2) و ازدیاد فسفات خونی (7.8 میلی گرم در دسی لیتر؛ رنج معمول 2.2 تا 7.9) است. پرتونگاره های سینه ای نشانگر برجستگی بارز سرخ رگ ریوی اصلی ، بزرگی بطن راست و بزرگی دهلیز راست  می باشد(تصویر 1).

 

بر اساس ارزیابی نوارالکتریکی قلبی نشانه های ازدیاد حجم بطن راست آشکار بوده (تصویر 2) .


 

  امواج S درالگوهای I ،II و III عمیق بوده و از محور الکتریکی قلبی انحراف به راست (MEA معادل 237درجه) دارد. معاینات پرتونگاری صوتی قلبی نشانگر تنگ شدگی تراز دریچه ای ریوی ، اتساع سرخ رگ ریوی اصلی (اتساع پس اختناقی)، اتساع دهلیز راست و سرعت فورانی خفیف(3.38 متر در ثانیه) از میان دریچه ریوی است(تصویر شماره 3).

 

شیب فشاری با استفاده از معادله تغییر یافته برنولی(ΔP = 4V2) 45.7 میلی متر جیوه بوده که به معنی وضعیت اختناقی خفیف می باشد. کارآیی دریچه ریوی با لته های (برگ چه های)غیر معمول کوتاه دریچه ریوی مهار و محدود گشته .  برگشتگی دریچه سه لتی شناسایی نشد  و ساختار دریچه سه لتی سالم بود. پس از تشخیص اولیه سگ بیمار تحت درمان قرار گرفت. علارغم درمان وضعیت بیماربا بدتر شدن نارسایی مزمن کلیوی حادتر گشته و حیوان بدلیل پیچیده شدن  نارسایی کلیوی  پس از 7 روز تشخیص  اولیه تلف گردید. نهایتاً با کالبد شکافی حیوان دش ریختی(دیس پلازی: بد ریختی اولیه دریچه ریوی) با اتساع سرخ رگ ریوی اصلی تایید گردید(تصویر شماره 4).

 

لته های دریچه ریوی ضخیم و به هم جوش خورده بودند. اتساع پس اختناقی سرخ رگ ریوی اصلی  شدید و نمونه بود . بطن چپ نیزبدلیل اختناق ریوی  ازدیاد حجمی یافته بود.  در همان زمان محتویات سبز رنگی در کلیه کوچک چاله چوله ای مشاهده گردید. 

 

 


چگونه آلودگی های سموم قارچی در خوراک دام را مدیریت نماییم؟

 

چگونه آلودگی های سموم قارچی  در خوراک دام را مدیریت نماییم؟

 

 


در صنعت غذا و غلات  مبارزه بر علیه سموم قارچی ، مجموعه ای از محصولات شیمیایی جانبی سمی تولید شده توسط کپک های موجود در مواد خام ، مورد توجه است زیرا که سلامتی و بهره وری دامها و محصولات صنعت طیور و دامهای اهلی را مورد چالش قرار می دهد.

سموم قارچی در میان مهمترین عوامل تنش زای  غذا برد تاثیر گذار بر تولیدات دامی  جای دارند. اثرات مخرب این سموم بیشمار بوده و افت مالی ملازم با این سموم  نامرئی قابل توجه می باشد. هزینه واقعی آلودگی با سموم قارچی در تولید پروتئین دامی نامعلوم است؛ به هر حال برای متخصصین تغذیه این امری ضروری است تا با محلولهای افزودنی غذایی اثرت این سموم را تخفیف داده و برای تولید کنندگان محصولات غذایی نیز پایش صحیح ، دست ورزی و آزمایش اجزای ترکیبی  آنها امریست لازم . چون سموم قارچی توسط کپک ها بعنوان پاسخ دفاعی طبیعی در مقابله به عوامل محیطی چون گرما، اکسیژن یا رطوبت ایجاد می شوند، لذا  تولید سموم قارچی  بطور معنی داری  بسته به منطقه، سال و فصل متنوع می باشد.   علاوه بر این  تنوع در وضعیت های رویشی ، انباری و دست ورزی نیز بر سطوح سموم قارچی در بخش های منفرد مواد خام تاثیر گذار است. در این مقاله  ما عمومی ترین موضوعات مرتبط با سموم قارچی که توسط متخصصین تغذیه، تولید کنندگان مواد غذایی و کشاورزان مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده و بهترین تجربیات  برای مبارزه با این دشمنان نامرئی در غذای دامی را ارائه نموده ایم.

 

تعیین سطوح آلودگی واقعی سموم قارچی

 

متاسفانه هیچ سطح ایمنی برای سموم قارچی متصور نیست، زیرا سموم قارچی قادرند اثرات منفی هم بر خود و هم دیگر سموم قارچی داشته باشند . معیار هایی عملی برای بیشینه سطوح  مطلوب که مربوط به تعداد محدودی از سموم قارچی است وجود دارد، اگر چه این معیارها به استثناء آفلاتوکسین B1 الزاماً قانونی نیستند. متاسفانه هیچ توافق بین المللی در خصوص این سطوح  با این تنوع گسترده ممالک  وجود ندارد.  

 

 

این محدوده های توصیه شده هرگز بعنوان یک آستانه ایمن مد نظر نیستند زیرا سطوح پایین تر اگر چه موجب بروز نشانه های آشکار نمی شوند ولی چنانکه امروزه تحقیقات نشان می دهد سبب بروز آسیب هایی در سطح یاخته ای در روده ها و دیگر اندامها می شوند. نخستین قدم در برنامه کاهش سموم قارچی تعیین و شناسایی سطوح واقعی آلودگی با سموم قارچی است. تجزیه و تحلیل سموم قارچی عموماً محدود به شناسایی آفلاتوکسین B1 ؛ دی اکسی نیوالینول(DON) ؛ زیرالینون (ZEA) ؛ اوکراتوکسینA (OTA) ؛ سم T-2  و فومونیزینز(FUM) بوده ،که در مجموع به Big6 معروفند، اما در خصوص 500 نوع سم قارچی دیگر و مشتقات آنها چه؟  به هر با با پیشرفت های حاصله در آزمونهای تشخیصی و فراوانی تجزیه و تحلیل ، کشاورزان و تولید کنندگان محصولات غذایی  انتظار ارزیابی های مبتنی بر بار سموم قارچی را دارند.  بعنوان مثال با شناسایی بهتر اثرات منفی سطوح پایین آلوگی هایی سموم قارچی ، اکنون تولید کنندگان بطور منظم تجزیه و تحلیل فومونیزینز و دی اکسی نیوالینول را بعنوان آئینگان مدیریتی رایج خود اجرای می نمایند. در نتیجه پژوهشهای اخیر در گستره ای وسیع روشن شده که شماری از سموم قارچی جدید و نوپدید مانند اننیاتین  یا آن سمومی که توسط گونه های آسپژیلوسی تولید می شوند همچون اسید تنوآزونیک در محتوای مواد غذایی حضور دارند. مهمتر اینکه بسیاری از تحقیقات اخیر نشانگر قابلیت سمی این سموم قارچی برای حیوانات می باشد. متاسفانه با نادیده انگاشتن این خطر های بالقوه موجود ما دورنمای محدودی از تصویر کلی داریم.


توجه بر روند عرضه سموم قارچی

درحالی که معلوم شده بار بالای سموم قارچی دارای اثرات مشهود و واضحی بر سلامتی و کارایی  دامها است، زمانی که این مواجه در سطح پایینی باشد نشانه های بیماری سخت تر شناسایی شده و بطور بالقوه ای منجر به این می شود که ضایعات ناشی از سموم قارچی حاصل عوامل دیگر ارزیابی گردد. سموم قارچی تهدیدی نا مشهود هستند، به چشم ما نیامده و به سختی در سطح دامی شناسایی می گردند. در حالی که رهنمود های تنظیمی رایج  تنها اثرات مواجه با یک سم را مد نظر دارند ولی عملاً این امری نادر بوده زیرا که کپک ها در تحت شرایط محیطی همسان سموم متعددی را تولید می نمایند. این بدین معنی است که  اگر چه مواجه با سطوح پایین سموم  و یا آلودگی همزمان سموم قارچی  ممکن است موجب بروز نشانه های آشکار بیماری نگردد ، اما این سموم در میان بزرگترین عوامل  تاثیر گذار بر کارآیی دامی  و افت بهره وری جای دارند. ما تنها با توجه به سموم قارچی در سطح غذای دام تصور بزرگتر را از دست می دهیم. بدین ترتیب ما به روشنی  پایش دام را از دست می دهیم .

 

 


لذا ضروری است تا تجزیه و تحلیل های  غذایی و خونی را با هم ادغام نموده تا  بتوانیم تاثیرات واقعی سموم قارچی را بر دام  اندازه گیری کنیم. بر اساس نتایج نهایی تجزیه و تحلیل غذا  یا مواد خام ، تولید کنندگان قادر خواهند بود تا یک تخمین خطر از وضعیت موجود  تولید خود را از  تهیه کنندگان افزودنی های غذایی  به منظور اتخاذ بهترین تصمیم در رابطه با مدیریت سموم قارچی  در آسیاب غذا بدست آورند ، همچنین در خصوص استفاده از ترکیبات غیرفعال کننده سموم قارچی تصمیم بگیرند، بدین ترتیب تولید کنندگان می توانند مدیریت مقرون به صرفه ای در خصوص خطر سموم قارچی داشته باشند.


جستجوی تجزیه و تحلیلی بی وقفه

در شرایط میدانی و عملی نبود اطلاعات بی وقفه ، تجزیه تحلیل های گاه و بیگاه ، نتایج  تاخیری و نبود داده های  یکپارچه و یا استاندارد شده همگی از عوامل سهیم در اتخاذ تصمیم های غیر موثر هستند . در خصوص مدیریت سموم قارچی رهیافت های بی هدف  می توانند منجر به اتلاف زمان و پول می شوند. اتخاذ یک راهبرد کنشگرانه از میان بهترین روشهای کنترلی  می تواند مولد راه حل هایی اساسی باشد و در عین حال ایمنیت غذایی را بهتر نماید.


ارزیابی محلول های افزودنی غذایی  برای تخفیف سموم قارچی


علارغم اثرگذاری مسلم بسیاری از مواد تخیفف دهنده سموم قارچی که  شامل اجزای سازنده متنوعی چون  خاک رسهای طبیعی  و تغییر شکل یافته ، زغال فعال شده، دیواره های یاخته مخمر و افزودنی های گیاه زاد هستند ، برخی از سموم قارچی به سختی با این مواد پیوند می یابند و تهیه یک محلول 100 درصدی از این مواد عملی نیست.   از طرفی این فرض نیز وجود دارد که سازوکار های دفاعی در تخفیف تهدیدات سموم قارچی همچون حمایت یکپارچگی روده ای و مهار کپکی  میتوانند قابل توجه باشند.  محلول های افزودنی وسیع الطیف با بکار گیری ابزارهای میکروبی و آنزیمی  خنثی کننده سموم قارچی چنانچه آلودگی همزمان با سموم قارچی وجود داشته باشد راه حلی است که عموماً توصیه می شود. فرض بر این است که استفاده از محصولات آنزیمی، مخمری، جلبکی، یا مواد معدنی در کنترل سموم قارچی وابسته به دوز است: هرچه سطح چالش بالاتر به همان میزان نیز میزان محصول کنترلی سم قارچی مورد نیاز بیشتر. ارزیابی هزینه ای در این موارد دشوار می باشد زیرا که تاثیر این محصولات بر دام بسته به گونه، سن، جنس ، نوع تغذیه ، عوامل محیطی  و البته میزان و نوع سم قارچی و طول زمان مواجه با سم متنوع می باشد. 

 

 

 

ضمناً ارزیابی های مداوم در خصوص تاثیرات سموم قارچی بر عملکرد دام مقوله ای بنیادین برای تولید کنندگان محصولات غذایی دام است، این امر تا اندازه ای به جهت ایمنیت و بهره وری دام بوده، اما همچنین به منظور اطمینان از رضایت تولید کنندگان به جهت اجرای راهبردهای تخفیفی نیز می باشد. بعنوان مثال ترکیبات غیرفعال کننده سموم قارچی بعنوان یک هزینه توسط تولید کنندگان خوراک دامی محسوب می گردند، اشخاصی که به دقت بازگشت سرمایه خود را مدیریت می نمایند. برای این دسته از تولید کنندگان درصورتی که هیچ تاثیر قابل اندازه گیری موجود نباشد دلیلی بر سرمایه گذاری در مدیریت سموم قارچی مطرح نیست.


مرور دقیق کارآزمایی ها و پژوهش ها

 

 زمانی که در خصوص محصولات تخفیف دهنده سموم قارچی پژوهش یا سرمایه گذاری می شود این توصیه ها به تولید کنندگان پیشنهاد می شود: از قضاوت در مورد تاثیر محصولات سموم قارچی بعمل آمده دربررسی های محیط های آزمایشگاهی بایستی اجتناب ورزید زیرا که این ارزیابی ها همگرای با نتایج درونی بدن نیستند، بعنوان مثال با DON و دیگر تریکوتیسنها، FUM ، OTA و بسیاری از دیگر سموم قارچی .  اغلب تهیه کنندگان کارآیی محصولات خود را از طریق مطالعات مرتبط آزمایشگاهی اثبات می نمایند بطوری که در بسیاری از موارد هیچ کاری در مورد تاثیر بر محیط های درونی بدن بعمل نیامده. علاوه بر این برخی از این محصولات می توانند اثرات ناسازگاری  داشته باشند  ، همچون بیش فعال سازی سامانه ایمنی ، بدام انداختن مواد مغذی کلیدی، افزایش غلظت های DON در بخشهای انتهایی روده و یا حتی باردار کردن دام با سطوح بالایی از فلزات سنگین. یک برنامه تخفیفی سم قارچی مبتنی بر علم بوده و بر اساس شانس و اقبال نمی باشد. فنآوری های تخفیفی نیازمند اثبات قابلیت خنثی سازی سموم قارچی خود بطور سامانه ای و نه تنها بر کارآیی دامی هستند. البته این امر رایجی است تا تاثیر یک محصول کنترلی سموم قارچی را بر اساس تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی تفسیر نمود . به هر حال به منظور همگرایی بهترین ، تاثیر گذاری یک محصول ارائه شده بایستی همواره  نتایج حاصل از مطالعات حیوانی را مورد ارزیابی قرار دهد . 

 

 

 

انتخاب رهیافتی همه جانبه گرایانه

 

به گمان تهیه کنندگان، برنامه های مدیریتی همه جانبه گرایانه سموم قارچی از بهترین و مقرون به صرفه ترین رهیافتها به منظور تخفیف اثرات آلودگی سموم قارچی در غذا و اثرگذاری بر بهداشت  و بهره وری دام می باشند. بعنوان مثال  در تولید پسا مکمل رشد پادزیستی  ، سموم قارچی می توانند دامها را مستعد بیماریهای نمایند که بعبارتی ترکیبات پادزیستی آنها را کنترل خواهند نمود و آنها را برای تولید کننده کمتر آشکار می سازند. بسته به گونه ها  بدون ترکیبات پادزیستی  بیماری های جدید ، چالش های روده ای معدی  و تظاهرت رفتاری در خط مقدم قرار گرفته و آلودگی سموم قارچی از علل مسبب نهفته است. لذا تصور می شود افزودن راهبرد تخفیفی سموم قارچی در این جا اثرات سموم قارچی را کاهش داده   و متعاقباً شانس اینکه بیماری ها در روده  ایجاد شده و گسترش یابند را کاهش می دهد. 


لذا ضروری است تا توجه داشت که دیگر عوامل تنش زای را علاوه بر مواجه با سموم قارچی بایستی مورد توجه قرار داد. دامها در شرایط واقعی پرورشی با تمامی تنش ها بعنوان مثال؛ شرایط آب و هوایی، کیفیت پایین خوراک دام، تغییر جیره غذایی و دیگر موارد مواجه بوده و همواره در تحت آلودگی های سموم قارچی قرار دارند. بدین لحاظ فنآوری های جامعی  با شیوه های عمل چندگانه که دامها را از چندین جهت حمایت نموده  و دفاع طبیعی آنها را بالا می برند مورد نیاز می باشد. سطح تحمل دامها برای سموم قارچی مطابق با وضعیت های ایمنی دام تغییر می نماید. زمانی که سطح تحمل دامها به دلیل تنش کاهش می یابد، حتی سطح اندکی از سموم قارچی قادر است خطری برای باروری و بهداشت دام بوجود آورد که سبب افت سود برای تولید کننده خواهد شد.

 پیشگیری بهتر از درمان می باشد

تخفیف آلودگی سموم قارچی در خوراک دامی نیازمند یک رهیافت یکپارچه پیشگیرانه است . تمرکز بر مدیریت کیفی غلات و رطوبت ، مراکز داغ را در صندوق های ذخیره کاهش داده و بکار گیری از مهار کننده های کپک می تواند به محدود سازی شانس توسعه و گسترش کپکها و سموم قارچی کمک نماید. آزمایش غلات وارد شده از نظر سموم قارچی مشخص می کند که کدام نوع سموم قارچی در غلات موجود بوده و سطح آنها به منزله کلیدی است برای تعیین و نشانی یابی خطرات سموم قارچی پیش از تولید خوراک دام. اجرای یک برنامه آزمایش جامع سموم قارچی که نوعاً شامل ارسال مکمل ها یا آسیاب های غذا جهت تایید آزمایشگاهی است امری حیاتی به منظور کنترل نه تنها سموم قارچی بلکه همچنین هزاران بیماری  و وضعیت هایی است که آنها می توانند ایجاد کنند. از افزودنی های غذایی استفاده شود که برای سموم قارچی طراحی شده اند، در این افزدنی ها بر روی ملکولی کارشده که این محصولات سموم قارچی را هدف قرار داده ، انها را  تقلیب  و جدانموده و آنها را از طریق مجرای روده ای معدی بجای جذب شدن  به خروج از مجرا هدایت می کنند. به آلودگی همزمان سموم قارچی توجه شود، مواد جاذب سموم قارچی با گستره وسیع قابلیت اتصالی به تولید کنندگان در تولید محصولات سالم یاری می رسانند.

   

 

 

 


 

 


مروری بر بالا بردن سلامتی دستگاه گوارشی در گاوهای شیری

 

مروری بر بالا بردن سلامتی دستگاه گوارشی در گاوهای شیری

 گاوهای شیری بدلیل نیازمند بالای انرژی و میزان تولید بالا، جیره های غذایی پر انرژی دریافت می نمایند. این امر سبب به مخاطره افتادن سلامتی دستگاه گوارشی آنها بواسطه ایجاد اسیدوز تحت حاد شکمبه ای و اسیدوز روده خلفی می شود. این اختلالات قادرند بهره برداری از مواد مغذی را مختل نموده ، کارآیی فلور میکروبی روده ای معدی را  معیوب ساخته  و ظرفیت جذبی و توانایی سدی بافت پوششی روده ای معدی را کاهش دهند.  همچنین اختلالات نام برده می توانند سبب کلید خوردن پاسخ های التهابی شوند. آسیب های حاصله از اسیدوز تحت حاد شکمبه ای تنها به دلیل کاهش PH شکمبه نیست. از این رو تشخیص این اختلال تنها بر اساس مقادیر PH نگاری شکمبه ای اشتباه است. یک تشخیص صحیح نیازمند مجموعه ای از معاینات بالینی گاوها شامل پراسنجه های  خون، شیر، ادرار و مدفوع ، همچنین تجزیه و تحلیل مدیریت گله، کیفیت غذا شامل محتوای جیره غذایی از نظر فیبر زدایشگر خنثی (NDF: Neutral detergent fiber) ، نشاسته و NDF موثر فیزیکی است. اسیدوز تحت حاد شکمبه برخاسته از غلات موجب افزایش  اسیدیته شده و دسترسی گوهرمایه های مغذی را برای ریزسازواره های موجود در شکمبه و نگاری  و روده خلفی دگرگون می نماید و می تواند منجر به دشزیستی(dysbiotic) فلور میکروبی شده که بواسطه کم مایگی  ، کاهش تنوع و کاهش کارایی مشخص می شود. همچنین ریزسازواره های تجزیه کننده نشاسته  به هزینه انواع تجزیه کننده پروتئین و فیبر غالب می شوند . در این صورت ریز سازواره های فرصت طلب می توان از کنام جدید بهره جسته ، که درصورت کاهش کارایی بافت پوششی گوارشی ، قادر خواهند بود تا سهمی  در کاهش کلی مصرف مواد مغذی  و افزایش سموم درونزاد و عوامل بیماری زای در محتوای گوارشی و مدفوع  داشته باشند. کاهش عملکرد سدی بافت پوششی روده ای معدی  موجب افزایش جابجایی این سموم درون زاد  و دیگر ترکیبات ایمنی زا به خارج از مجرای گوارشی می شود، بطوری که ممکن است موجب بروز التهاب گردد. مورد فوق نیازمند تایید با تعیین سمیت این ترکیبات است. گاو ها از نظر حساسیت شان به سلامتی ضعیف دستگاه گوارشی به دلیل تنوع توارثی ، تاریخچه تغذیه ای ، سازگاری غذایی، فلور میکروبی روده ای معدی ، سازگاری سوخت و سازی، بروز تنش و عفونت  متفاوت می باشند.  این تفاوتها همچنین می تواند فرصت هایی را برای مدیریت سلامتی دستگاه گوارشی عرضه نماید. تمهیدات  به منظور پیشگیری از اسیدوز تحت حاد شکمبه عبارتند از : متعادل ساختن جیره غذایی از نظر  فیبر موثر فیزیکی ، کربوهیدرات های غیر فیبری و نشاسته ، بکاربردن قطعات متفاوت کربوهیدراتهای غیر فیبری  ، توجه به نوع و فرآوری غلات و قابلیت هضمی علوفه . اختلالات بهداشتی دستگاه گوارشی به جهت مصرف زیاد غلات، ممکن است باواسطه انواع مکمل های غذایی  و افزودنی های خوراکی شامل ترکیبات خنثی کننده(بافرها) ، ترکیبات پادزیستی، فرازیستگان (پروبیوتیکها) تنظیم کننده محصولات مخمر و میکروبی غذا تخفیف حدت یابد. به هر حال کارایی تمهیدات فوق به منظور ممانعت از این اختلالات بایستی  بهینه گردد. لازمه این امرنیز شناخت بهتر سازوکار های است که از طریق آنها تمهیدات فوق بر عملکرد فلور میکروبی  و بافت پوششی ، ایمنیت ، روند های التهابی و تنومندی مجرایی روده ای معدی  گاو ها اثر می گذارد. الگوهای نمایانگرتر به منظور القای التهاب تحت حاده شکمبه ای نیز مورد نیاز می باشند. 



 


سازوکارهای تنظیم کننده روند گزینش فولیکولی در نشخوارکنندگان

 

سازوکارهای تنظیم کننده روند گزینش فولیکولی در نشخوارکنندگان:


درسهای آموخته شده از الگوهای تخمک گذاری چندتایی.

 

 


گزینش یک فولیکول غالب منفرد از گروه فولیکولهای در حال رشد ، فرایند زیستی بی همتا و قدمی کلیدی در عملیات فرآیند تولید مثلی گونه های تک تخمکی است و در حکم هسته مرکزی فنآوری های تولید مثلی در گاو می باشد. روند رشد فولیکولی و تعداد فولیکولهای که تخمک گذاری می کنند بواسطه سازوکارهای دقیق درون تراوایی(اندوکرین)، هم تراوایی(پاراکرین) و خود تراوایی(اتوکرین) تنظیم می گردد. غالب دانسته های جاری ما پیرامون گزینش فولیکولی بر روی نقش هورمون محرک رشد فولیکولی(FSH) ، هورمون زدینه ساز(LH) و خانواده عامل رشد شبه انسولینی(IGF) در روند رشد فولیکولی و گزینش فولیکول غالب متمرکز می باشد. به هرحال به تازه گی نقش اعضایی از خانواده عامل رشد دگردیسی دهنده بتا(TGF-ß)  بویژه در زادمونهای (ژنوتیپهای) باروری گوسفند  پر رنگ تر شده است. پیام رسانی درون یاخته ای بین اووسیت و یاخته های گرانولوزا (GC) روند های تکثیر و تمایز را بدلیل اثرات پروتئین ریخت سازاستخوانی شماره 15 (BMP15)و عامل تمایز و رشد شماره 9(GDF9)  در درون فولیکول تنظیم می کنند. معلوم گردیده جهش هایی که سبب توقف یا کاهش فعالیت BMP15   یا GDF9 می شوند سبب افزایش سرعت تخمک گذاری  در تخم های لقاح یافته ناجور (هتروزیگوت) شده و عموماً موجب اختلالات فولیکولی شدید در تخم های لقاح یافته جور(هموزیگوت) می شوند. یک جهش در دامانه کینازی درون یاخته ای گیرنده BMPR1B (ژن باروری برولایی) سبب ازدیاد سرعت تمخک گذاری در تخم های لقاح یافته  ناجور با افزایش بیشتری  در روند تخمک گذاری در تخم های لقاح یافته جورمی شود.سازو کارهای فیزیولوژیکی مرتبط کننده این جهش ها  با افزایش سرعت تخمک گذاری، هنوز بدرستی قطعیت نیافته اند.


 اخیراً یک زادمون گاوی پربارور ، تریو(Trio)  ، که موجب افزایش روند بیان SMAD6   می شود تعیین گردیده، SMAD6  یک مهار کننده درون یاخته ای برای مسیر پیامکی BMP15/GDF9 است. این الگوی گاوی فراهم کننده بینشی به درون سازوکار های ملازم با روند گزینش فولیکولهای غالب چندتایی و تخمک گذاری های متعدد در حاملین دگره های ( الل های) باروری است. تمرکز مقاله مروری حاضر بر روی سازوکار های دخیل در روند گزینش فولیکولی در نشخوار کنندگان بوده و تاکیدی ویژه  بر سهم ایجاد شده توسط الگوهای تخمک گذاری چندتایی هم در گاو و هم در گوسفند دارد. ارزیابی الگوهای تخمک گذاری چندتایی در نشخوارکنندگان به ما این اجازه را می دهد تا الگوی فیزیولوژیکی جدیدی را بسازیم که تغییرات مسیر های پیامکی BMP15/GDF9  را به تغییرات فیزیولوژیکی که  منجر به گزینش فولیکولهای غالب چندتایی می شود مرتبط نماید. این الگو بواسطه کسب غالبیت  در اندازه فولیکولی کوچک ولی در زمانی مشابه در موج فولیکولی با فولیکولهای چندتاییی که در یک توالی سلسله مراتبی غالب شده اند و تاخیر فروکشی FSH  مشخص شده  و از این رو اجازه می دهد تا فولیکولهای اضافی به روند رشد خود ادامه داده و غالبیت بدست آورند.