سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

تشخیص شما چیست؟

 

تاریخچه : یک سگ نژاد آمیخته نر عقیم شده به دلیل سرفه های خونی خونی به درمانگاه ارجاع گردیده. حیوان چند ساعت پیش از تظاهراختلال  ضعیف بوده و دچار سرفه خونی شده. نشانه هایی چون استفراغ ، و اسهال دیده نشده و تغییر در جیره غذایی نیز وجود نداشته. بیمار تنها حیوان همدم  خانه بوده و در حیاطی  محصور نگهداری می شود. حیوان جدیداً واکسن دریافت نموده و لی هیچ گونه درمانی نگرفته است.

معاینه بالینی :  پرده های مخاطی در معاینه صورتی کم رنگ بوده ، زمان پرشدن مویرگی 1.5 ثانیه می باشد. مقداری خون در حفره دهانی دیده می شود. صداهای قلبی عادی بوده و سرعت تپندگی قلبی 140 تپش در دقیقه می باشد، ضربانات قلبی قوی هستند. پرتپندگی خفیف  همراه با صداهای مالشی ریوی بطور دو طرفی قابل سمع می باشد.  در طی انجام آزمایش سگ شروع به سرفه نمود ، صدای سرفه مرطوب و همراه با پرتاب خون بود. در معاینه راست روده ای مدفوع عادی مشهود بوده  و دیگر معاینات بالینی در نشانه غیر معمولی را مشخص ننمود.

تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی : ارزیابی فروتی  خونی  نشانگر وجود شمار کافی پلاکت ها بوده( حدوداً 250000 در هر میکرولیتر)؛ ریخت شناسی و تعداد گویچه های سرخ و سفید  خونی  در حد معمول می باشد. حجم فشرده یاخته های خونی 30% بوده و کل ماده خشک 6گرم در دسی لیتر می باشد.

دیگر ارزیابی های آزمایشگاهی: اکسیژن سنجی نبضی میزان اشباع هموگلوبین با اکسیژن را 96% در هوای اطاق تعیین نموده.  پرتونگاره های سینه ای نشانگر یک الگوی حبابچه ای ناهمگون نامتقارن و میزان اندگی نشت جنبی است(تصویر ). نظر به اینکه پرتونگاره ها ضایعه ریوی خاصی همچون  غده سرطانی  را نشان نمی دهد ، آزمایشهای اضافه دیگر لازم می باشد. 

شمارش کامل یاخته های خونی و نمایه های زیست شیمیایی خونی در محدوده معمول بوده و تنها یک کم خونی خفیف وجود دارد. زمان پروترومبین(PT  ) به میزان زیادی طولانی شده و زمان فعال شدن جزئی ترومبوپلاستین (aPTT) بطور متوسط طولانی شده.

 

 


گاو های جرزی در تحت شرایط گرمای محیطی تنش زای دارای فلور میکروبی


گاو های جرزی در تحت شرایط گرمای محیطی


تنش زا، دارای فلور میکروبی متفاوتی هستند. 

 


امروزه تغییرات آب و هوایی اصلی ترین چالش پیش روی ما است . اصلی ترین پیآمد این مقوله افزایش پایا و بی وفقه دمای محیط بوده که موجب تحمل تنش حرارتی زیاد برای گاو ها شده که بطور منفی و جهانی بر تولید آنها تاثیر می گذارد. صنعت گاو شیری نیازمند راهبرد های جدیدی  به منظور ارتقای دامهایی است  که بهتر می توانند از عهده این تغییرات برآیند. زمانی که دمای محیط افزایش می یابد یاخته های عصبی پیامهایی را به هیپوتالاموس ارسال داشته  و سبب کلید خوردن  پاسخ های فیزیولوژیک، کالبد شناختی و رفتاری در گاوها به منظور پایش تعادل دمایی می شوند. هدف گذاری این پاسخ ها در جهت ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی (گوارشی، سوخت و سازی و هورمونی) ، کاستن از اخذ غذا، تولید شیر و کیفیت آن  بوده و همچنین بدرجاتی منجر به سرکوبی ایمنی می شوند.  بنابر این افزایش دمای محیط موجب افزایش هزینه های تولید و کاهش بهره وری دامداری می شود. اغلب نژادهای شیری ، هلشتاین و جرزی به لحاظ توارثی بیشتر با آب و هوای سرد سازگاری دارند. امروزه این نژادها در سرتاسر جهان در انواع شرایط آب و هوایی پخش شده اند ، چنانکه در برخی نواحی با تنش های گرمایی زیادی مواجه هستند. بطور عمومی گاوهای هلشتاین شیر بیشتر تولید نموده و نسبت به تغییرات دمایی ، رطوبتی ، جریان هوا و اشعه آفتاب حساستر هستند. گاوهای جرزی رخنمای تولیدی متفاوت با تولید شیر کمتر اما پروتئین و چربی بیشتر دارند.  مطالعات قبلی نشان داده که گاوهای هلشتاین 97 درصد از تولید معمول خود را در زمانی که دمای محیط 29 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 40درصد است محقق می سازند. از طرفی دیگر گاوهای جرزی در شرایط فوق به 93% تولید خود نزول یافته ولی در هنگامی که رطوبت نسبی به 90% افزایش می یابد  میزان تولید در مقایسه با وضع معمول  در گاوهای هلشتاین 65%  و در گاوهای جرزی 75% می شود. مطالعات دیگر سازگاری آب و هوایی بهتر گاوهای جرزی  به گرما را در مقایسه با گاوهای هلشتاین و روند تولید پایدارتر در آنها را توصیف نموده اند .تفاوتهای توارثی بین هر دو نژاد بطور کامل اختلافات  فیزیولوژیکی آنها را به خودی خود توضیح نداده این گمان را مطرح می سازد که ممکن است عوامل دیگری  همچون تفاوت در فلور میکروبی شکمبه موجود باشد. در یک مطالعه تغییرات فلور میکروبی شکمبه  گاوهای هلشتاین و جرزی که در معرض تنش حرارتی بوده اند مورد بررسی قرار گرفته. در واژه فلور میکروبی(میکروبیوم) منظور ما تمامی جنس های  جمعیت میکروبی موجود در شکمبه گاوها است. این بررسی در جستجوی تفاوت شاخص های عملیاتی  و محصولات سوخت و سازی  فلور میکروبی شکمبه  از طریق تجزیه و تحلیل های فرا ژنومی (آزمایش مواد توارثی میکروبی) و تابلوی محصولات سوخت و سازی(متابولومیک: مطالعه فرایند های زیست شیمیایی  که در آن محصولات سوخت و سازی دخیل هستند) بوده. فرضیه اصلی در این مطالعه این بوده که  دمای محیطی فلور میکروبی شکمبه را تغییر می دهد که متعاقباً می تواند مقاومت در برابر تنش حرارتی را در هر دو نژاد تحت تاثیر قرار دهد. دو گروه از گاوهای هلشتاین و جرزی انتخاب شده و در تحت شرایط تجربی پایداری در جایگاههایی دارای سیستم تهویه ای  با جیره غذایی مخلوط بصورت آزاد  طی گرمترین ماه های سال(اردیبهشت تا مرداد) قرار گرفته اند . تنش حرارتی بر اساس شاخص رطوبت- دما (THI  ) ، دمای راست روده ای و سرعت تنفسی ارزیابی گردیده . نمونه های مایع شکمبه ای به منظور استخراج DNA   میکروبی از میکروبهای شکمبه  و تعیین توالی ژنی سویه ها اخذ می گردید.          

گاوهای هلشتاین در مقایسه با گاوهای جرزی به دمای محیطی حساس تر بوده ، اختلاف های معنی داری در محصولات سوخت و سازی  و مسیر های مربوطه هر دو نژاد مشهود بوده. تفاوتهای طبقه بندی و توارثی نیز در باکتری های موجود در شکمبه هر دو گروه  شناسایی گردیده.  در تحت شرایط تنش حرارتی (THI=87.5  ) ، گاوهای هلشتاین سرعت تنفسی بالاتری (98.4  چرخه در دقیقه) نسبت به گاوهای جرزی(81.8 چرخه در دقیقه) در مقایسه با شرایط معمول داشته اند(THI=69.6  ). علاوه بر این دمای راست روده ای در گاوهای هلشتاین افزایش یافته (39.8)ولی در گاوهای جرزی نه(38.7) . نتایج فوق نشان می دهد که گاوهای هلشتاین در مقایسه با گاوهای جرزی به دمای محیطی حساس تر هستند. محتوای فلور میکروبی شکمبه ای در هر دو نژاد متفاوت بوده. صرف نظر از تنوع میکروبی ، این نتایج حاکی از آن است که تنش حرارتی هر دو نژاد را بطور مستقل  متاثر نموده ، بطوری که  تغییرات  محتوای فلور میکروبی شکمبه در زمان مواجه با تنش حرارتی مشاهده می شود واین تفاوتها میان  دونژاد معنی دار  است. کارآیی فرایند های سوخت و سازی میکروبی شکمبه بطور نزدیکی در ارتباط با تولید گرما در شکمبه بوده و این تولید گرما می تواند بطور غیر مستقیم  از طریق رشد باکتریایی مورد تخمین واقع شود. واکنش میان کارآیی فرایند های سوخت و سازی میکروبی( شامل  تولید متان و گرما) در شکمبه هنوز بدرستی شناخته شده نیست، اما این احتمال وجود دارد که پاسخ های سوخت و سازی ناکارآمد باکتری های شکمبه فرآیند تولید گرما در گاوهای هلشتاین تحت شرایط تنش گرمایی را تشدید نماید.

نتیجه گیری:

این مطالعه نتیجه می گیرد که گاوهای جرزی پاسخ تنش حرارتی متوسطی در مقایسه با گاوهای هلشتاین نشان داده و این امر می تواند ناشی از وجود تفاوت در محتوای فلور میکروبی شکمبه باشد. این تفاوتها در فلور میکروبی شکمبه  مربوط به گونه های معین باکتریایی بوده  که می توانند منبع مولد گرما در گاوهای هلشتاین باشد. گاوهای جرزی تغییرات بسیار آشکاری را در گونه های باکتریایی و فراوانی عملیاتی توارثی نشان داده  که آنها را به سهولت سازگار با تغییرات آب و هوایی می نماید.

Reference

Kim Dong-Hyeon, Kim Myung-Hoo, Kim Sang-Bum, Son Jun-Kyu, Lee Ji-Hwan, Joo Sang-Seok, Gu Bon-Hee, Park Tansol, Park Beom-Young, Kim Eun-Tae.

 Differential dynamics of the ruminal microbiome of Jersey cows in a heat stress

environment, Animals. 2020 Jul; 10(7):1127-1135.

 

 

 

 

 

 

 


نقش مکمل کولین محافظ شکمبه در گاوهای شیری مرحله گذار.

نقش مکمل کولین محفوظ ازشکمبه در گاوهای شیری مرحله گذار.

 


 

روشن شده که تقریباً در50% گاوهای مرحله گذاربروز کبد چرب بر عملکرد کبدی تاثیر داشته و متعاقباً موجب آسیب دیدگی آن می شود. به دلیل  نقش حیاتی یاخته های کبدی در فرآیند های سوخت و سازی طی دوره گذار معلوم شده که کبد چرب به سلامتی و کارآیی گاو آسیب می رساند. بنابر این تلاش های متعددی به منظور توسعه تدابیری که این نشانگان را تخفیف دهد اجرای گردیده. یک مورد عبارت از غنی سازی جیره غذایی با کولین محفوظ ازشکمبه بوده که ترکیب کلیدی لیپوپروتئین های مسئول انتقال لیپید های کبدی است. بر این اساس گاوهای شیری که این نوع مکمل را دریافت می نمایند تجمع لیپید های کبدی در آنها کاهش یافته  و تولید شیر و سلامتی در آنها  در مقایسه با گروهایی که این مکمل را دریافت نکرده اند بهبود می یابد. گاوهای شیری در مرحله گذار تغییرات فیزیولوژیکی متعددی را که بر عملکرد های ایمنی و تولیدی تاثیر گذار است تجربه می نمایند. یک مثال از این دست تغییرات، واکنش مرحله حاد می باشد که در پاسخ به تنش ، ضربه، و ضایعات ملازم با زایمان و آغاز مرحله شیرواری با هدف اعاده هم ایستایی فعال می گردد.بخش اصلی واکنش مرحله حاد عبارت از روند تولید پروتئین های مرحله حاد همچون هاپتوگلوبین  توسط کبد است ، پروتئینی که مانع از اتلاف آهن شده و دارای اثرات توقف رشد باکتری است.   بنابر این به نظر می رسد واکنش مرحله حاد و محصولات کبدی آن به منظور اعاده روند طبیعی هم ایستایی  متعاقب زایمان و شروع شیرواری ضروری است.  بر اساس این علت وجودی فرضیه ما بر این امر استوار است که استفاده از مکمل های کولین محفوظ از شکمبه در گاوهای شیری  موجب افزایش روند تولید هاپتوگلوبولین کبدی در طی مرحله گذار شده ، بطوری که ممکن است  به توضیح فواید سلامتی و تولیدی ملازم با مصرف کولین محفوظ از شکمبه کمک نماید.  بنابر این هدف این بوده تا پراسنجه های سوخت و سازی و تولید شیر در گاوهای تحت درمان با مکمل های حاوی کولین محفوظ از شکمبه و فاقد آن پیش از زایمان و در طی ابتدای شیرواری مورد مقایسه قرار گیرد. 

 


کزارشی از یک تشخیص ودرمان.

 

انسداد حاد نای ملازم با مسمومیت با جونده کشها در یک سگ.

یک سگ ماده عقیم شده 5 ساله یورکشایر بصورت فوریتی به منظور مدیریت اختلال تنفسی حاد به درمانگاه ارجاع داده شده.تا به دلیل شروع ناگهانی تقلای تنفسی به جهت کلاپس نایی بارز درصورت ممکن سند درون نایی دریافت نماید، حیوان دچار اختلال تنفسی فوق حاد است که پیشنهاد شده اقدامات جراحی سریعاً شروع شود. حیوان هیچ تاریخچه ای از سرفه یا اختلال تنفسی ندارد. در معاینه بالینی یک نای سوت (استریدور) قابل سمع بوده و همچنین یک صدای خس خس و تلاش جهت تخلیه گلو وجود دارد. اقدام به اخذ پرتونگاری سینه شده.

 

در تصویر پرتونگاره کاهش بارزی در قطر کلی نای تا ناحیه کارینا(محل دوشاخ شدن نایی با پیکانهای آبی مشخص شده)، بزرگی بارز پرده میان سینه ای (در حالی که حیوان اضاف وزن ندارد، با پیکانهای قرمز مشخص شده) منفذ جزئی بین قطعه ای و جدا شدگی قطعات ریوی قفسه دنده ای ( پیکانهای زرد رنگ) کدورت مختصر ریه ها بطور سری.

 

تشخیص تفریقی کاهش قطر نای شامل موارد زیر می باشد: تصویر برداری با خم ساختن یا بیش کشیدگی گردن ، کم دشتاری (هیپوپلازی) نایی، روی هم خوابیدگی نای، توده های برون و درون نایی ، جسم خارجی درون مجرایی نایی، یا ضخیم شدن کردن و دیواره نایی .

در این مورد ایجاد یک تغییر بواسطه تغییر موقعیت خط گردنی به فوریت شدت تنگ شدگی و آسیب ها را حذف نمود. شروع ناگهانی آسیب ، نژاد و سن حیوان نیز کم دشتاری مادرزادی را تایید نمی کرد. روی هم خوابیدگی وضعیتی مزمن است و روی هم خوابیدن غضروفها پویا بوده ، عموماً بستگی به مراحل تنفسی داشته و بر خلاف نواحی برون سینه ای درطی همان مرحله در نواحی درون سینه ای متفاوت است. لذا این پندار نیز رد می شود. ظاهر همگن کلی بدون اثر توده ای توجه را به جسم خارجی یا توده ای دیگر جلب نمی کرد. نهایتاً ضخیم شدگی عمومی غشای نایی محتمل ترین فرضیه مورد نظر است. این ضخیم شدگی اگر چه در طی التهاب اهمیت ندارد ، ولی ممکن است در طی خونریزی ثانویه ناشی از اختلالات انعقادی قابل توجه باشد(معمولاً در مسمومیت باجونده کش ها). وجود ضایعات ریوی همزمان و شواهدی مبنی بر نشت خفیف مطابق و سازگاربا خونریزی متعدد است. آزمون خون انجام شد و نشانگر کم خونی غیر زادگر(non-regenerative ) میزان هماتوکریت 22% بوده و زمان انعقاد به روشنی افزایش یافته بود. زمان پروترومبین بیش از 100 ثانیه و زمان سفالین بیشتر از 300 ثانیه بود. این مورد در واقع مسمومیت با سم جوند کش بود که توسط صاحب حیوان نیز تایید شد.

اقدامات انجام شده عبارت بودند از : تزریق ویتامیت کا یک (5 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن حیوان) بصورت زیر جلدی و متعاقباٌ بصورت خوراکی به میزان 2.5 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن حیوان هر 12 ساعت . انتقال پلاسما (پلاسمای منجمد تازه) برای 2 ساعت با سرعت تجویز 20میلی لیتر برای هر کیلوگرم در هر ساعت. بلوس های آسپرومازین، بوتروفنل هر 4 ساعت به میزان 0.2 میلی گرم برای هر کیلو وزن حیوان. وضعیت حیوان در طی انتقال پلاسما بدتر شد که لازم شده سند درون نایی در تحت شرایط بیهوشی و چند ساعتی با حمایت دستگاه تهویه به منظور کنترل تنفس در نای جایگزاری شود تا بدین ترتیب قطر نای بطور کافی تثبیت گشته و منتظر شدیم تا خون ریزی متوقف گردد. به محض به هوش آمدن حیوان وضعیت تنفسی تثبیت گردید بود، درمان اکسیژنی تا 24 ساعت دیگر ادامه یافت که متعاقب بود با میل به خوردن تدریجی شیر. حیوان 48 ساعت بعد پس از اطمینان از زمان انقعاد عادی به صاحب حیوان عودت داده شد. پس از یک هفته پرتونگاری از حیوان بعمل آمد که حاکی از رضایت بخش بودن قطر نایی بود و تصویر پرده میان سینه ای نیز عادی بود. تصویر 2

 

 

 

 


 


چه مقدار شیر بایستی به گوساله های بدهیم؟

چه مقدار شیر بایستی به گوساله های بدهیم؟

 


مرحله پیش از شیرگیری مهمترین دوره زمانی در تلیسه های جوان پرواری محسوب می شود. یک برنامه غذایی برای دوره شیرواری اساساً تلفیقی است از شیر یا جایگرین های شیر و یک جیره آغازگر و بایستی تامین کننده نیاز های  انرژی و پروتئین تلیسه ها در حالی باشد که شکمبه این تلیسه ها  برای داشتن عملکردی کامل پس از شیر گیری  در حال رشد می باشد.  تصویر شماره 1 میزان شیر یا جایگزین های شیر برای گوساله های ماده  را در دامداری های صنعتی نشان می دهد.  

 

 

نتایج جدول فوق حاصل یک بررسی بوده که در 17 استان با تولید شیر بالا که 76.7 درصد از کل دامداری های آن مناطق را شامل می شده. چنانکه در این تصویر مشهود است بیش از نیمی از دامداری ها (56.5%) به گوساله ها 5 لیتر یا کمتر شیر می دهند. علاوه بر این محققین تفاوتهایی را بسته به ابعاد گله در سیستم مدیریتی گله پیدا کرده اند. تعداد کمی از دامداریهای بزرگ(35%) با بیش از 500 راس گاو در مقایسه با دامداریهایی با ابعاد متوسط یعنی 100تا 500 راس گاو(54%) و دامداریهای کوچک با کمتر از 100 راس گاو (55%) این میزان کم شیر را به گوساله تلیسه های می دهند . به خوبی معلوم است که تجویز 4 تا 5 لیتر شیر یا جایگزین های شیر به منظور تضمین رشد کافی نبوده و در برخی وضعیت ها  مانند دمای پایین محیطی ،  حتی این میزان ممکن است نتواند نیازمندی های رشد گوساله تلیسه را برآورده سازد. این طرح تغذیه کم ممکن است ایمنیت گوساله ها را کاهش داده آنها را در نتیجه عدم نمو نسبت به عفونت ها و حتی تلفات حساس تر نماید. علاوه بر این یک طرح تغذیه ای بهتر پیش از شیر گیری نمو غدد پستانی را بهبود بخشیده و تولید شیر بعد از نخستین زایمان را افزایش می دهد.

 ارزیابی داده های 2880 تلیسه هلشتاین در 37 طرح پژوهشی نشان می دهد که رشد وزنی روزانه (DWG) در 8 هفته سنی بطورمعنی داری موجب بهبودی روند تولید شیر در اولین شیرواری گوساله تلیسه ها در ازای هر کیلو از DWG در هشت هفتگی شده که با 579 کیلوگرم شیر اضافی تظاهر می نماید. زیاد شیر دادن ، علاوه بر اینکه اقتصادی نیست ، منجر به کاستن از دریافت جیره آغازگر و کاهش روند رشد و نمو شکمبه می شود.مطابق بررسی های بعمل آمده و عنوان شده بیش از 20% گاوهای شیری شیر زیاد به گوساله تلیسه ها می دهند(8 لیتر یا بیشتر).اخیراً مقاله ای منتشر گردیده که در آن اثرات تغذیه با مقادیر متوسط یا بالای جایگزین های شیر بر روی رشد گوساله تلیسه های هلیشتاین در طی 16 هفته نخست مورد ملاحظه قرار گرفته. در طی 6 هفته اول محققین گوساله های 3تا 4 روزه را با دو میزان متفاوت از جایگزین های شیر (690یا 1000گرم روزانه)در دو جیره روزانه ، بعلاوه  جیره آغازگر بصورت دسترسی آزاد مورد تغذیه قرار دادند. رشد وزنی روزانه گوساله ها (DWG) در طی 8 هفته نخست بین هر دو برنامه تغذیه ای مشابه بود(0.63کیلوگرم روزانه ).  چنانچه انتظار می رفت گوساله هایی که جایگزین بیشتری دریافت کرده بودند به میزان کمتر جیره آغاز گر خورده بودند(35% کمتر). علاوه بر این محققین قابلیت هضمی غذایی برای هر دو گروه از گوساله ها را 51تا 55 روز در هنگام آزمون مورد ارزیابی قرار دادند. قابلیت هضمی ماده خشک (75.6 در مقابل 70.3 درصد) ، فیبر جیره( 37.2 درمقابل 22.7) و پروتئین (28.8 در مقابل 72.6) بطور معنی داری در گوساله هایی که جایگزین کمتری دریافت داشته بودند بالاتر بود. چون گوساله فوق غذای خشک بیشتری در دوره پیش از شیر گیری خورده بودند پس از این دوره در مقایسه با آن گوساله هایی که جایگزین های بیشتری دریافت داشته بودند ، مواد مغذی  را سهل تر هضم می نمودند. در هفته هشتم گوساله ها  مجدداً در 4 گروه تقسیم شده  از همان جیره آغاز گر مخلوط با 5درصد علوفه تا 16 هفتگی  تغذیه شدند.   

در طی این مرحله گوساله های تحت تغذیه با جایگزین شیر کمتر اندکی کمتر جیره آغاز گر(2.92 گیلوگرم روزانه) در مقایسه با آنهایی که شیر بیشتر دریافت کرده بودند(3.12 گیلوگرم روزانه)  خورده بودند. به هر حال  رشد وزنی روزانه در طی این دوره در گوساله تحت تغذیه با شیر کمتر  9درصد بیشتر بود( 0.99 در مقابل 0.92) . این گوساله ها بیشتر رشد نموده و کارایی بیشتر داشتند چرا که شکمبه آنها توسعه یافته تر بود. در نتیجه ، در یک برنامه غذایی برای تلیسه ها ، خوردن غلات به همان میزان خوردن شیر یا جایگزین های شیری حائز اهمیت می باشد. مصرف زیاد شیر یا جایگزین های شیر موجب محدود شدن روند نمو شکمبه شده و می تواند بر رشد دوره پس از شیر گیری تاثیر گذار باشد. در مقابل مقادیر کمتر شیر (4 تا 5 لیتر) به منظور تکمیل نیازمندی های انرژی گوساله ها کفایت نمی نماید.  یک برنامه پرواری تلیسه ها که مخلوطی از مقادیر متوسط شیر (6 تا 7 کیلو روزانه)  یا جایگزین شیر(650 تا 700 گرم روزانه) با کیفیت خوب و جیره آغاز گر با بافتی نرم است روند رشد کافی پیش و پس از شیر گیری را تضمین می نماید.