سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

مدیریت گاوهای دچار دلدرد.

مدیریت گاوهای  دچار دلدرد.

 درد شکمی در گاو می تواند علارغم وجود یک بیماری جدی تظاهر مبهم و کم نمود داشته باشد. در غالب موارد تنها شکایتی که ما می شنویم افت تولید شیر بوده  یا اینکه به زبانی ساده موردی مبهم(ADR  ) می باشد(علت دقیقاً معلوم نیست). منبع درد می تواند نشات یافته از گیرنده هایی کششی احشایی موجود در روده بند ، پوشینه های اندامی یا رباطات، گرفتگی عضلانی یا التهاب و کاهش خون رسانی  باشد. همچنین درد می تواند برآمده از منابع جداری شامل جنب جداری، عضلات شکمی  یا قفسه دنده ای باشد. مضافاً حالات برون شکمی نیز می توانند وانماگر درد درون شکمی باشند.  هدف ما بعنوان یک درمانگر موضعی کردن منبع درد بوده و آغاز الگویی درمانی مبتنی بر مشکل ، پیش آگهی  و استفاده آتی حیوان است.  

اولین قدمها در مدیریت یک مشکل شکمی  همانی است که در خصوص هر مورد دیگری اعمال می گردد؛ اخذ یک تاریخچه و انجام معاینه فیزیکی . بسته به وضعیت ثبات حیوان قدمها ممکن است بطور همزمان برداشته شوند. نشانمندی بخش مهمی از تاریخچه است. شناسایی سن، مرحله تولید، می توانند سر نخهای کلیدی سودمندی را به لحاظ وضعیت عمومی که طی نقاط زمانی خاص محقق شده  فراهم سازند. نوع مدیریت و جیره غذای نیز بخش های مهمی از جدول چیستانی است بطوری که برخی تجربیات مدیریتی و غذایی بعنوان ملازم وضعیت های ویژه ای شناخته می شوند.  علاوه بر این تاریخچه ای  خاص در یک دامداری می تواند کلید های برای مشکلات تکراری ویژه دامداری باشند. تاریخچه بهداشتی خاص یک بیمار شامل ناشنه های بالینی اخیر  و داروهای تجویز شده پیش از معاینه فیزیکی دامپزشک می توانند سطح آگاهی شما در مورد حالات  ویژه را ارتقاع دهند. دوره زمانی نشانه های بالینی نیز سودمند است ، بطوری که شروع حاد یک بیماری گمان را بر فرایند های بیماری متفاوتی در مقایسه با تاریخچه طولانی از افت تدریجی قرار می دهد.  

 

 


شیوه های درمانی برای التهاب شیردانی و روده ای با سبب شناسی کلستر


شیوه های درمانی برای التهاب شیردانی

و روده ایبا سبب شناسی

کلستریدیوم پرفرینجنس 



اقدامات درمانی:

اطلاعات محدودی در خصوص کارآیی شیوه های درمانی برای التهاب شیردانی و روده ای با سبب شناسی کلستریدیوم پرفرینجنس وجود دارد. اطلاعات ارائه شده در این مقاله  مبتنی بر آئین گان درمانی است که به نظر می رسد در درمان دامهای دارای نشانه های بالینی سازگار با التهاب شیردانی و روده ای کلستریدیایی  موثر بوده است. درمان بیماری های التهاب شیردان و روده کلستریدیایی  بایستی بر 6 هدف به شرح ذیل متمرکز باشد:

1-        تسکین اتساع شکم ، بویژه اگر فعالیت تنفسی به دلیل فشار شکم بر روی دیافراگم تحت فشار باشد.

2-        حمایت عمومی و تغذیه ای  با مایعات درون رگی درصورت ایجاب .

3-        پیشگیری از روند در حال تکثیر باکتریایی .

4-        کاستن یا پیشگیری از تولید سموم کلستریدیایی و خنثی سازی آنها.

5-        بازیافت فلور عادی دستگاه گوارشی.

6-        مدیریت درد درصورت نیاز.

 اتساع شکمی در موارد التهاب شیردان و روده کلستریدیایی با واسطه اتساع گاز و مایع در شیردان یا روده کوچک ایجاد می شود. اتساع گازی ناشی از تولید گاز قولنجی و باکتریایی است. در اغلب موارد عبور سند دهانی معدی تسکین معنی داری را فراهم نمی آورد. درصورتی که اتساع به اندازه کافی شدید باشد تا روند تنفس را تحت فشار قرار دهد فشارزدایی از طریق پوست مجاور شیردان  را می توان اجرای نمود. این فشارزدایی بهتر است  بر روی حیوان به پشت یا به پهلو خوابیده اجرای شود(تصویر 1). 

 

 

 

ناحیه بادکنکی شده انتخاب و به  فوریت تراشیده شده و برای انجام عملیات ضد عفونی گردد. بذل جلدی شیردان با استفاده از سوزن نمره 16 تا 20  ، 38 میلیمتری با فرو نمودن مستقیم از طریق پوست  به درون شیردان انجام می شود.  با خروج گاز از شیردان به آرامی بر روی شکم فشار وارد شود. مایع خارج شده را می توان به منظور کشت بی هوازی ، PCR   برای تعین نوع ، یا ارزیابی سم  مورد استفاده قرار داد.  پیش از خارج کردن سوزن ترکیبات پاد زیستی و پاد زهر های نوع D  و C کلستریدیوم پرفرینجنس  مستقیماً به درون شیردان تزریق گردد (این ترکیبات بایستی پیش از بذل شیردان تهیه و آماده شده باشند) . حمایت عمومی  شامل تزریق درون رگی مایعات است. از آنجا که حیوانات معمولاً قولنج و اتساع شکمی دارند ، مایعات خوراکی ، از جمله شیر ، تا زمان برطرف شدن اتساع (به طور کلی 12 تا 24 ساعت) توصیه  نمی شوند.مایعات درون رگی پشتیبانی عمومی در درمان شوک ناشی از کاهش حجم  یا توزیع نامناسب مایعات را که غالباً در چنین بیمارانی دیده می شود ،فراهم می آورند. برخی از دامهای مبتلا به التهاب روده کلستریدیایی، کم آبی بالینی معنی داری را نشان نمی دهند، که محتملاً بدلیل اثرسریع سموم است. نسبت مایعات برای رفع شوک 80 میلی لیتر برای هر کیلوگرم  بوده و می توان آن را به دوزهای یک چارکی  تقسیم  و در فواصل زمانی 15 تا 30 دقیقه ای تجویز نمود.  با مرتفع شدن شوک می توان سرعت مایع درمانی را تا تثبیت سرعت 3 میلی لیتر برای هر کیلو در ساعت کاهش داد.  همچنین بدلیل پرهیز از شیر برای 12  تا 24 ساعت  دکستروز 5 درصد را می توان در مایعات نگهدارنده بکاربرد . 

بسیاری از دامهای مبتلا به التهاب روده کلستریدیایی آلکالوز سوخت و سازی با کاهش کلر خونی بصورت خفیف تا متوسط از خودنشان می دهند  که بواسطه قلنجی  روده ای  و تاخیر  تخلیه شیردانی حاصل آمده. لذا محلول کلرور سدیم هم کشش (ایزوتونیک) درصورت وجود آلکالوزتوام با کاهش  کلر خون، روش مایع درمانی اولیه مناسبی به منظور رفع مشکل است. دامهایی که در مرحله انتهایی بیماری هستند ممکن است اسیدوز سوخت و سازی  نشان داده واز این رو نیازمند افزودن بیکربنات سدیم به مایعات درمانی هستند. مایع تجویز شده را می توان پس از رفع شوک یا در طی 12 ساعت نخست به محلول های الکترولیتی متعادل شده تغییر داد. ترکیبات پادزیستی به منظور کند یا متوقف ساختن روند تکثیر کلستریدیاها در مجرای روده ای معدی قابل استفاده هستند. چالش مطرح این است که باکتری ها در مجرای گوارشی مقیم بوده  لذا در مان پاد زیستی بایستی به گونه ای انتخاب شود  که ترکیب پادزیست مناسبی به مجرای شیردان و روده کوچک   وارد شود. بسیاری ازترکیبات پاد باکتریایی در برابر کلستریدیوم پرفرینجنس  موثر هستند. پنیسیلین ها یکی از موثرترین ترکیبات پادزیستی در کشتن کلستریدیوم پرفرینجنس هستند؛ به هر حال پنیسیلین به فوریت باکتری را نابود نمی کند . در طی مرحله آغازین  باکتری ممکن است به تولید و رهایش سموم کشنده  ادامه دهد. علاوه بر این تزریق عمومی پنیسلین  از طریق سامانه کلیوی دفع شده و به میزان کمی به درون مجرای روده ای معدی دفع و تراوش می گردد. لذا پنیسیلین پروکائین جی خوراکی( 22هزار واحد در ازای هر کیلو از طریق خوراکی  هر 24 ساعت  برای 3 تا 5 روز ) می تواند برای درمان توصیه شده و توسط محققین نیز بکار رفته است. بیشتر سویه های جدا شده کلستریدیوم پرفرینجنس به اکسی تتراسایکلین حساس هستند. اکسی تتراسایکلین یک عامل باکتری ایستا بوده که روند ساخت پروتئین را مهار می نماید. اکسی تتراسایکلین روند تولید سم کلستریدیوم پرفرینجنس در محیط آزمایشگاهی را با سرعت بیشتری در مقایسه با پنیسلین تقلیل می دهد. اکسی تتراسایکلینی که بطور عمومی تزریق شده بطور نسبی از کبد  و صفرا دفع شده  و از طریق مجاری عمومی صفراوی  وارد مجرای روده ای معدی می شود. هم پنیسیلین خوراکی و هم اکسی تتراسایکلین عمومی یا خوراکی به تنهایی یا تواماً به لحاظ بالینی در درمان موارد حاد التهاب روده کلستریدیایی موثر بوده اند. اگر چه مترینیدازول در مقابله با کلستریدیوم پرفرینجنس موثر است ، یک جانشین بنزیمیدازولی است  و در تمامی دامهای مورد مصرف غذایی برای انسان شامل گاو ، گوسفند ، بز، و خوک منع مصرف قانونی دارد. در یک مطالعه با تمرکز بر امنیت غذایی  این نظریه مطرح شده که استفاده از پادتن زرده تخم مرغ مرغهای ایمن شده در برابر کلستریدیوم پرفرینجنس می تواند بطور معنی دار روند رشد و هاگ گذاری کلستریدیوم پرفرینجنس را در محیط ازمایشگاهی مهار نماید. محصولات خوراکی مورد نظر برای گوساله ها که حاوی پادتن های مشتق از تخم مرغهای  ایمن شده بر علیه تیپ های A ، C و D گلستریدیوم پرفرینجنس هستند بطور تجاری دردسترس می باشد. اما  بهره گیری از آنها در درمان یا پیشگیری از موارد بالینی کلستریدیوم پرفرینجنس هنوز مورد ارزیابی قرار نگرفته. علاوه بر تجویز یک ترکیب پادمیکروبی  متناسب ، ممکن است روند تکثیر باکتریایی  بواسطه محدود سازی مصرف شیر  برای  یک دوره 12 تا 24 ساعته کاهش یابد. در مواردی که درمان دارویی موفق است گوساله ها عموماً در طی 12 تا 24 ساعت تحت مراقبت بوده اند.  نکته قابل توجه این است که پس از این مدت شیر بصورت آهسته ای در مقادیر کم (500 میلی لیتر در هر بار ) با توالی فواصل زمانی بیشتری ( هر 4 تا 6 ساعت) تجدید شود. پرخوری می تواند منجر به تجدید روند رشد کلستریدیوم پرفرینجنس شود.  تلاش ها به منظور باز یافت فلور طبیعی مجرای گوارشی نیز ممکن است یکباره با آغاز اخذ دهانی مفید واقع شود.  تجویز خوراکی مایع تازه اخذ شده از شکمبه ممکن است  به بازیافت فلور طبیعی مجرای گوارشی در دامهای درگیر کمک نماید. می توان بطور متناوب ترکیبات فرازیستگانی(پروبیوتیکی) تجاری در دسترس را تجویز نمود. نسب یک لوله معدی بینی  به میزان زیادی سبب تسهیل توالی تجویز و انتقال ترکیبات درمانی خوراکی در بیمارنی می شود که به سرعت توانایی اخذ و دریافت غذا را بازنیافته اند. اطلاعات محدودی در خصوص درمانهای موثر برای خنثی نمودن سموم کلستریدیوم پرفرینجنس وجود دارد. در مورد سموم کلستریدیا که مستقیماً بر روی مخاط گوارشی تاثیر گذار هستند ، روند خنثی سازی بایستی در درون مجرای گوارشی تحقق یابد تا منجر به بیشترین تاثیر گردد. پادزهر های سموم کلستریدیوم پرفرینجنس نوع D و C  حاوی پادتنهایی بر علیه سموم بتا و اپسیلون بوده و ممکن است دارای کارایی بر علیه التهاب روده ای  با سبب شناسی کلستریدیوم پرفرینجنس نوع B، C و D باشند. تجویز عمومی پادزهر ممکن است موجب دستیابی به غلظت موثر در درون مجرای گوارشی نگردد.  ولی به هر حال این شیوه در خنثی سازی سم اپسیلون(کلستریدیوم پرفرینجنس نوع D و B) که جذب سامانه عمومی بدن شده و ملازم نشانه های عصبی آنتروتوکسمی است، بسیار موثر می باشد. در زمان درمان عفونت کلستریدیایی روده توصیه می شود ترکیبی از پادزهر های C و D خوراکی و عمومی  در مقادیر پیشنهاد شده همزمان مورد استفاده قرار گیرند. دی-تری اکتاهیدرال بلوری متورق با سموم آلفا، بتا و بتا دو کلستریدیوم پرفرینجنس پیوند می یابد. ترکیبات کائولین-پکتین و بیسموت تحت سالیسیلات در اتصال با سموم کلستریدیوم پرفرینجنس نیز کارآیی دارند؛ به هر حال اطلاعات محدودی در خصوص این تاثیر گذاری موجود است. هم ترکیب کائولین-پکتین و هم بیسموت تحت سالیسیلات در درمان بافت پوششی مخاطی فواید بالینی داشته اند. کائولین در ترکیب کائوپکتات یک فعال کننده قوی روند آبشار انعقادی برون زاد بوده  و ممکن است به کاهش اتلاف خون از روده در موارد ملازم خونریزی روده ای معدی کمک نماید. استفاده از مهارکننده های پمپ پروتون در تلاش برای محدود سازی زخمهای مخاطی در موارد التهاب شیردانی کلستریدیایی  محتملاً نومید کننده خواهد بود زیرا  شواهدی مبنی بر عامل خطر بودن این ترکیبات برای گسترش برخی از انواع عفونت های کلستریدیایی در انسان وجود دارد. مدیریت درد در این موارد  بایستی با مبنای وجود نیاز در این موارد انجام شود. ترکیبات غیر استروئیدی ضد التهابی بایستی با تشخیص صحیح و هوشمندانه مورد استفاده قرار گیرند ، زیرا ممکن است که  شوک شدید و کاهش نفوذپذیری کلیوی وجود داشته باشد. علاوه بر این زخم های مجرای گوارشی ممکن است ناشی از روند بیماری اولیه  بوده  و این امر می تواند با مصرف یا مصرف فراتر از حد دارو های ضد التهابی غیر استروئیدی همچون فلونکسین مگلوماین یا ملواکسی کام بدتر شوند. دوز پایین فلونکسین مگلوماین  چنانچه به منظور درمان اثرات عفونت باکتری های گرم منفی  بکار رود (0.25 میلی گرم برای هر کیلو ورید هر 6  ساعت یا 0.3 میلی گرم برای هر کیلو  وریدی  هر 8 ساعت ) ممکن است بر دوز تجویز شده بروشوری دارو ( تا 2.2 میلی گرم برای هر کیلو وریدی  هر 24 ساعت ) برتری داشته باشد.  ترکیبات مخدر انتخابی جایگزین برای کنترل درد بوده ولی موجب کاهش تحرک پذیری دستگاه گوارشی شده و بنابر این بایستی در موارد مشکوک به التهاب روده ای کلستریدیایی با احتیاط مورد استفاده واقع شوند. به هر حال بر اساس گزارش هایی استفاده از بوتروفنول بصورت عضلانی (0.02 تا 1 میلی گرم برای هر کیلو  هر 6 تا 8 ساعت ) یا بصورت یک تزریق وریدی با سرعت ثابت (CRI) (13 میلی گرم هر کیلو در ساعت) در اسب های مبتلا به التهاب روده ای قدامی اثرات اندکی بر تحریک پذیری مجرای گوارشی داشته.   همچون تمامی داروهایی که خارج از دستور بروشور دارویی در گونه های مورد مصرف غذایی بکار می روند  ، بایستی در خصوص زمان پرهیز مصرف گوشت و شیر  پیش از تجویز دارو با سازمانهای متولی امر مشورت نمود. درمان زودهنگام التهاب شیردان و روده کلستریدیا پرفرینجنس غالباً پیش آگهی موفقی دارد(تصویر 2).

 

 وقتی درمان بطور زود هنگام آغاز شود گوساله ها غالباً برخاسته و در طی 12 تا 24 ساعت مشتاق اخذ شیر می شوند . این نکته حائز اهمیت است که در آغاز اخذ شیربه مقادیر کم محدود شده و به تدریج به تغذیه معمول قبلی در طی 5 تا 10 روز باز گردد.  تفریق التهاب روده خونریزی دهنده کلستریدیوم پرفرینجنس نوع A از انسداد روده ای مشکل می باشد. در این موارد یک جراحی اکتشافی  ممکن است اجرای شود. روده کوچک متسع خونریزی دهنده بدون انسداد درون مجرایی قابل مشاهده است.درطی جراحی نمونه های روده ای برای کشت باکتریایی، تعیین زادمونی (ژنوتایپینگ)، و یاخته شناسی  قابل برداشت است.درمان را می توان در طی جراحی با تزریق پنیسیلین  به درون مجرای روده آغاز نمود. تجربتاً بایستی گفت که جراحی اکتشافی در این موارد به نظر نمی رسد مضر بوده و به میزان زیادی به تایید تشخیص  و درمان آغازین کمک می نماید.   

 

 

 

 

 


گزارشی از یک تشخیص

گزارشی از یک تشخیص


تاریخچه و اقدامات درمانی:

یک گوساله ماده 40 گیلوگرمی  در هنگام زایمان که تحت عمل سزارین بدنیا آمده، در طی 12 ساعت نخست  آغوز را نیز دریافت نموده ، پس از 36 ساعت دچار اسهال زرد چسبنده ای شده  که به سرعت خونی گشته. شکم گوساله متسع و دردناک بوده و علارغم مایه درمانی درون رگی  و تجویز پاد زهر گلستریدیوم پرفرینجنس نوع C   و D   (درون رگی و زیر جلدی) ، پادزیست ها(پنیسیلین و سفتی فور) و ترکیبات ضد التهابی غیر استروئیدی ، نهایتاً با مرگ گوساله  48 ساعت پس از تولد مختومه شده.

یافته های کالبد گشایی:

گوساله شکمبه و شیردانی  متسع داشته و محتویات آنها مخلوطی از شیر منعقد شده و مایع خونی بود (تصویر شماره 1) .

 


 دیواره های شیردان و هزارلا ضخیم بوده و خون ریزی داشته. دوازدهه  در فاصله 15 سانتی متری از باب المعده خونریزی داشته و گاز دار بود (تصویر 2).

 

روده حاوی مایع خون رنگ بود(تصویر 3).  

 

ارزیابی ریزبینی شیردان ، شکمبه و هزارلا نشانگر التهاب خونریزی دهنده نکروزه حاد لایه مخاطی با گازدار شدن دیواره شیردان  بوده . ضایعات دوازدهه عبارتن بودند از التهاب روده ای نکروزه شونده حاد  با خونریزی ، گازدار شدن، و آماس . اشکال میله ای  باکتریایی بسیار بزرگ به لحاظ ریخت شناسی سازگار با کلستریدیا، درمجرای روده دیده شده و ملازم سطوح مخاطی بوده اند(تصویر 4).


 

 

فروتی مستقیم ار مدفوع از نظر کریپتو اسپوریدیا منفی بوده ، همچنین به لحاظ آزمونهای پادتن درخشان برای روتا ویروس و کروناویروس گاوی نیز منفی بوده.  ارزیابی باکترشناسی از دیواره شیردان ، محتویات شیردان و دیواره دوازدهه حاکی از رشد زیاد کلستریدیوم پرفرینجنس بوده و تعین نوع با PCR   نشانگر نوع A   باکتری های جدا شده بوده.  دیگر باکتری های بیماریزای ملازم با التهاب روده ای جدا نگردید. 

 



نفخ شیردانی و راهکار های مقابل با آن

نفخ شیردانی و راهکار های مقابله با آن

 

اغلب پرورش دهندگان گوساله های شیری متاسفانه با نفخ شیردانی درگیر هستند.این اختلال عبارت است از تجمع سریع گاز در شیردان که موجب اتساع شکم، افسردگی ، درد، اسهال و غالباً مرگ می شود. این اختلال چنان سریع قابل تحقق است که گوساله های به ظاهر سالم و با اشتهای معمول  تلف شده می یابند.

enlightenedتشخیص نفخ شیردانی دشوار نبوده ولی درمان آن مشکل می باشد. بطوری که 50 تا 60درصد موارد حتی با مداخله دامپزشکان منجر به مرگ می شود. 

نفخ شیردانی عموماً در گوساله های 5 تا 14 روزه رخ داده ، اما تا 21 روزگی نیز می تواند محقق گردد. گوساله های که در  این مرحله زمانی از حیات هستند اساساً تک معده ای بوده  که تمام شیر  یا جایگزین های شیر مورد مصرف آنها در شیردان هضم می گردد. به این جهت عملکرد شیردان در گوساله های جوان حیاتی است.   

محققین بطور کامل عامل این بیماری ناکام کننده را نشناخته اند ولی به اعتقاد پاره ای آنها سه منبع قابل تصور است.

(1)    باکتری های مولد گاز در شیردان (عمدتاً کلستریدیوم پرفرینجنس یا سارسینیا ونتریکولی).

(2)    زیادی کربوهیدراتهای به سهولت تخمیر شونده همراه با آنزیم های تخمیری در شیردان.

(3)   هر چیزی که تخلیه شیردانی را به تاخیرمی اندازد.


باکتری کلستریدیوم بطور طبیعی در مجرای گوارشی و محیط زیست گاو حضور دارد. اما این باکتری زمانی مشکل آفرین می شود که چیزی  رشد نمایی آن را در مجرای گوارشی تشدید نموده ، منجر به تولید مقادیر معتنابهی گاز و سموم قوی گردد.

جایگزین های شیر  با پایه گیاهی  و همچنین با پایه شیر عموماً در جیره گوساله ها بکار می روند. مشکل زمانی بوجود می آید که پیامد های مربوط به غلظت های مواد حل شونده(اسمولالیتی) بر چگونگی  دست کاری شیردان بر غذا تاثیر می گذارد. اسمولالیتی بالا  یا پایین تخلیه محلول های شیردانی را با تاخیر انداخته بطوری که به باکتری های اجازه می دهد زمان بیشتری برای تخمیر مواد مغذی داشته باشند. این امر منجر به تولید گاز بیشتر یا همان نفخ می شود.  عواملی که می توانند بر اسمولالیتی تاثیر گذار باشند عبارتند از :

-          تنوع در ماده خشک تام

-          افزودن الکترولیت ها به شیر یا جایگزین های شیر  بدون افزودن آب

-          مخلوط سازی نامناسب

-          خطاهای مخلوط سازی جایگزین شیر

-          تغذیه با جایگزین شیر کم کیفیت که در محلول پایش نمی یابد.

دامپزشکان متوجه شده اند برنامه های تغذیه مایعاتی شتاب یافته که مقادیر معتنابهی از شیر یا جایگزین های شیررا عرضه می دارند تبدیل به استانداردی طلایی برای  تغذیه گشته که بطور بالقوه ای به گوساله ها اجازه می دهد تا در جهت رشد و تولید شیر در آینده به ظرفیت ژنتیکی خود برسند. قرار دادن گوساله های جوان در برنامه تغذیه ای با حجم بالای شیر به فوریت پس از اخذ آغوز بیشتر از یک جیره پله ای افزایشی  در جهت کمک به رسیدن سریع به بلوغ، زآدآوری سریعتر و سن جوانتر  در نخستین گوساله آوری ، سودمند است.

همچنین برنامه های تغذیه ای شتاب یافته  بعنوان عامل دخیل در نفخ شیردانی محسوب می شوند. البته به اعتقاد برخی از محققین این امر قابل قبول نیست زیرا مقوله حجم جیره به میزان کیفیت جیره مطرح و تاثیر گذار نمی باشد. غلظت مواد حل شونده  بایستی در گستره ای سالم قرار گیرد زیرا بالا بودن ماده خشک تام دریک برنامه شتاب یافته  یقیناً در بروز نفخ شیردارنی ایفای نقش خواهد نمود. به این دلیل است که قویاً توصیه می شود دسترسی آزاد به آب پس از تغذیه فراهم گشته تا بالا بودن ماده خشک تام در جیره غذایی که بدلیل خطاهای بالقوه در مخلوط سازی جیره محقق شده  رقیق شود.   

 بر طبق نظر برخی از محققین  مهمترین روش پیشگیری از نفخ شیردانی در گوساله ها انسجام ، همخوانی، همسازی است . سخت ترین بخش پرورش گوساله های سالم  در اجتناب از این بیماری ویژه، انجام  کار های ساده بطورموافق  و پشت سر هم است. این کار ها عبارتند از :

اندازه گیری  ماده خشک تام  درزمانی که شیر کامل  تغذیه می شود.

 با استفاده از یک انکسار سنج(ریفراکتومتر) بریکس و ارزیابی استاندارد  بریکس بعلاوه 2 ، بطور مرتب شیر تحویل شده به اولین، میانه و آخرین گوساله آزمایش می شود. اگر چه بطور ناقص ولی آزمونی میدانی است که اجازه اندازه گیری  قوام جیره غذایی به پرورش دهندگان گوساله را می دهد. بکار گیری منظم این شیوه به مراقبین اجازه مدیریت  جیره غذایی را از نظر قوام و تغییرات نقطه ای که ممکن است ایفاگری نقشی در پیآمد های بالقوه باشند  می دهد. اگر بیش از 2 نقطه نوسانی در ماده خشک تام موجود باشد ، تنوع در اشتها و قابلیت بروز پیآمد هایی چون نفخ شیردانی  وجود خواهد داشت .  محدوده ایمن برای ماده خشک تام  12 تا 14 درصد است (نباید از 15 درصد بیشتر شود)  .

مخلوط سازی صحیح

از یک شیوه اجرای مشابه برای گردآوری و همزدن هر بسته شیر  یا جایگزین شیر پیروی شود. همچنین ماده خشک تام پیش از مصرف هر بسته شیربایستی مورد ارزیابی قرار گیرد. شیر بیمارستان می تواند غنی از ماده خشک باشد.   

افزودنی ها به دقت اضافه شوند

از بکار گیری افزودنی های متعدد خود داری شود، بطوری که این امر ممکن است غلظت مواد حل شونده فرمول نهایی را تا سطوح نامناسبی تغییر دهد.

پایش دمای جیره غذایی

 باز هم در مورد گوساله نخست، وسط و آخری اجرای شود. در آب و هوای بسیار سرد ممکن است تا لازم باشد که درخصوص یکسان ماند دما  از نخستین تا آخرین گوساله اطمینان حاصل شود. 

گوساله های خو گرفته به جیره غذایی پر حجم

به مجرد اینکه گوساله ها آغوز در حجم زیاد دریافت می کنند،  آنها را با جیره غذایی حجیم آغازین تغذیه نموده و این کار تدوام یابد. این امر خطر بروز  نفخ شیردانی را کاهش داده ، نرخ رشد را افزایش  و ایمنی را بهبود می دهد . اگر چه تغذیه 3 بار در روز ایده آل است اما شواهد قوی وجود دارد که جیره غذایی پله ای افزایشی در عدم بکار گیری روش فوق نیز مورد نیاز نیست. 

ارائه جیره غذایی  یکنواخت

از جیره غذایی همسان برای نخستین تا آخرین گوساله اطمینان حاصل شود- از یک جیره غذایی تا بعدی – و همسانی خوراننده ها. با جایگزینی سرپستانکها مانع از افزایش سرعت نوشیدن شوید.

ضدعفونی کردن تجهیزات تغذیه

برنامه روزمره معینی را  برای پاکسازی و ضد عفونی کردن تمامی تجهیزات مورد استفاده در مخلوط سازی و غذا دهی جیره مایعاتی را پیگیری نمایید. ضدعفونی کردن منظم و استفاده از سوآپ های ATP   به منظور پایش بکار رود. 

فراهم ساختن آب

آب تمیز و آزاد  در طی 20 تا 30 دقیقه از جیره مایع برای گوساله ها فراهم شود.

علاوه بر فرمولاسیون تغذیه ای و اقدامات سازگار ، یک گوساله سالم از یک گاو سالم حاصل می شود. در خصوص گاوهای خشک و تلیسه های جایگزین ، مدیریت خوبی در مورد آغوز ؛ خوابگاه و فضای استراحتی کافی ؛ محیطی کم تنش، خشک و تمیز؛ تهویه خوب و کم تنش از نظر دما؛ فراهم شده و بر روی مدیریت آغل مادری تمرکز گردد. این اقدامات سلامتی گاوها و گوساله ها را بهبود می بخشد. 

پایش دمای جیره غذایی

 باز هم در مورد گوساله نخست، وسط و آخری اجرای شود. در آب و هوای بسیار سرد ممکن است تا لازم باشد که درخصوص یکسان ماند دما  از نخستین تا آخرین گوساله اطمینان حاصل شود. 

مایه کوبی

 مایه کوبی با واکسن های کلستریدیایی و برنامه های پیشگیری از اسهال نیز می توانند بخش باکتریایی بیماری را مدیریت نمایند. تصور می شود که تزریق واکسن های کلستریدیایی به گاوها در مرحله انتهای آبستنی  به منظور تقویت آغوز آنها ، سپس اجرای برنامه های مایه کوبی گسترده گله به منظور مایه کوبی همان واکسن به گوساله های 3  و4 ماهه ؛ در زمان پیش زادآوری  ؛ و مجدداً در انتهای آبستنی ، می تواند مفید باشد. تجویز پیش  زایمانی واکسن های پیشگریانه اسهال نیز محافظت آغوزی  در مقابل سازواره هایی چون ای کولای، روتاویروس و کروناویروس را علاوه بر کلستیریدیا پرفرینجنس فراهم می آورد.  

توصیه می شود که همکاری بین دامپزشک و متخصص تغذیه دامداری  در جهت ارزیابی عوامل، برآورد پیشگیری و تدوین آئین گانی برای نفخ شیردانی در گله های منفرد بعمل آید.  موفق ترین دامپروران آنهایی هستند که به جزئیات توجه داشته، آئین گان را برقرار نموده و همان روش را دنبال می نمایند، صرف نظر از اینکه چه امر دیگری در همان روز اتفاق بیافتد.

enlightenedکنترل نمودن کارهایی که شما قادر به انجام آن هستید می تواند به گوساله های شما در غلبه بر آنچه که شما از انجام آن عاجز هستید کمک نماید.



مقابله با ورم پستان از طریق تمهیدات و تدابیر تغذیه ای

مقابله با ورم پستان از طریق تمهیدات و تدابیر تغذیه ای

 

ورم پستان در حال تداوم  ایجاد مشکل برای تولید کنندگان شیر می باشد، بطوری که 15 تا 20 درصد گاوهای جهان درگیر ورم پستان هستند. نظر ما در مقاله حاضر جستجوی راههای مقابله با این مشکل با استفاده از تمهیدات بکار رفته در جیره غذای دام است.

ورم پستان موجب ضرر های اقتصادی بدلیل هزینه های درمانی ، ازدست رفتن کارتیه،  تلف شدن دام، و بویژه دورریختن شیر می شود. تدابیر مدیریتی می توانند تاثیر زیادی در پیشگیری از ورم پستان داشته باشند. به هر حال ، شواهد رو به تزایدی وجود دارند مبنی بر اینکه تغذیه دام می تواند اثر مهمی بر سامانه ایمنی داشته و از این رو بر نرخ آلودگی و شدت ورم پستنان اثر بگذارد. مقاله حاضر مروری است بر عوامل تغذیه ای مورد توجه  برای کنترل ورم پستان.  

enlightenedتغذیه بطور معنی داری بر سامانه ایمنی تاثیر گذار بوده و از این جهت نرخ آلودگی و شدت ورم پستان را تحت تاثیر قرار می دهد.  

تغذیه با سیلو و علوفه خشک

سیلوی کم کیفیت بطور منفی بر سامانه ایمنی دام تاثیر گذار است. پروتئین ها و قند های  بیش حرارت دیده  ممکن است که یاخته های خونی محافظ پستان را نابود سازند. گاوهایی که از علوفه و غلات تغذیه می کنند مقاومت بیشتری بر علیه عوامل بیماری زای متعدد  در مقایسه با گاوهایی دارند که از سیلوی کم تخمیر یافته استفاده کرده اند. 

سودوموناسها و پروتئوسها  حتی در دماهای بالای تولید شده در سیلو قادرند زنده بمانند. سیلوی آلوده با این میکروبها  ممکن است بعداً منبع ورم پستان شوند. حتی علوفه کپک زده و سموم قارچی نیز ممکن است یاخته های سفید خونی را تخریب نموده و از این رو سامانه ایمنی را تضعیف نمایند.

enlightenedنسبت نامناسب کلسیم به فسفر  در جیره های غذایی  منجر به بروز مشکلاتی چون تب شیر در گاوهای زایمان نموده می شود . گاوهای مبتلا به تب شیر 8.1 بار بیشتر احتمال ابتلا به ورم پستان داشته  و 9 بار بیشتر احتمال درگیری با ورم پستان کلی باسیلی را دارند 

یونجه و دیگر بقولات:

بقولات ، بویژه یونجه دارای ترکیبات استروژن زای بالایی بوده که غلظت آنها بسته به میزان رسیدگی گیاه متفاوت می باشد.چرخش این بقولات در سیلو ، ویژگی های استروژنی را که مسئول بروز ورم پستان است ، کاهش نمی دهد. اخذ مقادیر زیاد بقولات استروژن زا ، توسعه پیشرس بافت پستانی را ترغیب نموده و همچنین میزان وقوع ورم پستانهای محیطی را افزایش می دهد.

انرژی جیره غذایی:

تصور می شود که گاوها مبتلا به ورم پستان بایستی کمتر از کنسانتره ها تغذیه نمایند. در یک مطالعه انجام شده بر روی 1038 مورد گاو در شیرواری اول و 572 گاو با شیر واری های متعاقب ، گزارش شده زمانی که جیره های غذایی حاوی 25درصد کنسانتره در مقایسه با 40 کنسانتره هستند ، میزان وقوع ورم پستان 7درصد در مقایسه با 36 درصد برای گاوهای شیروار اول  و 19درصد در مقایسه با 37 درصد برای دیگر گاوها است. همین مطالعه همچنین سطوح انرژی مختلف در جیره های غذایی را مورد مقایسه قرار داده است. یک جیره غذایی با محتوای انرژی بالاتر شانس ابتلا به ورم پستان را در گاوهای شیروار اول افزایش داده در حالی که در مورد گاوهای خشک اثری مخالف دارد.

مکمل پروتئین:

پاسخ ایمنی می تواند شامل تولید پادتن و تکثیر یاخته ای باشد که هر دو مورد نیازمند پروتئین هستند. در تایید این دیدگاه زمانی که گاوهای آلوده تحت تجویز گلوتامین به میزان 300گرم روزانه قرار می گیرند اثرات مفیدی بر عملکرد ایمنی  مشاهده می شود. به هر حال  پذیرفته شده که کمبود پروتئین کوتاه مدت بوده  زیرا که ، دریافت پروتئین توسط گاوها  می تواند به سهولت بواسطه افزایش غلظت پروتئین جیره غذایی جبران گشته و ذخایر ناپایدار پرو تئینی بدن به سرعت تخلیه گردند  و زمانی که این ذخایر به اتمام رسیدند ، تولید شیر  به منظور جبران پروتئین  کاهش می یابد.

enlightenedآینده تغذیه گاو شیری و ابداعات نوپدید به انتهای جالب توجهی رسیده بطوری که فرصت بازتاب بر وضعیت های جاری واقعی صنعت گاو شیری و برآورد های آینده بازار را مهیا ساخته و اجازه  گمانه پردازی های  مهیجی را در خصوص ابداعات  نوپدید تغذیه ای گاو شیری را می دهد.

نسبت کلسیم به فسفر:

نسبت کم کلسیم به فسفر در جیره های غذایی منجر به بروز مشکلاتی چون تب شیر  در زمان تولد گوساله های می شود. اگر جیره غذایی کمبود کلسیم داشته باشد ، تا 50درصد دامها چند ساعت پس از زایمان  دچار ورم پستانی کلی فرمی خواهند شد. این کاهش کلسیم خون که در طی دوره خشکی  ایجاد شده عموماً ناشی از کاهش نسبت کلسیم به فسفر در جیره غذایی است.

مواد معدنی کم مقدار:

سلنیم: غنی سازی جیره های غذایی گاوها میزان وقوع و شدت ورم پستان را به دلیل اثرات آنزیمهای پاد اکسایشی وابسته به سلنیم معین که مانع از آسیب های اکسایشی درون و بیرون یاخته  ای غدد می شوند، کاهش می دهد.  تصور می شود که مقادیر بالای سلنیم بدون ویتامین E بدلیل بروز اثر سمی مفید نیست. 

تجویز سلنیوم به میزان 16 میلی گرم روزانه منجر به  سطوح  بالایی از ورم پستان می شود مگر مکمل ویتامین E همزمان تجویز شده باشد. 

روی:  عنصر روی یکپارچگی پوست را تثبیت می نماید، بنابر این از ساختار غده پستان که اندامی مشتق از پوست می باشد محافظت بعمل می آورد. همچنین این عنصر نقش مهمی را در شکل گیری یاخته های لنفی نوع تیموسی(T) و نوع بورسی(B) که اصلی ترین اجزای یاخته ای پاسخ ایمنی اکتسابی هستند ، بر عهده دارد. در وضعیت افت روی میزان وقوع ورم پستان افزایش یافته و شمار یاخته های پیکری درشیر که بعنوان منبع رادیکالهای آزاد و بنابر این تنش اکسایشی عمل می نماید ، افزایش می یابد. سطح توصیه شده مکمل های روی برای گاوهای شیری 40 تا 60 میلی گرم روزانه  در ماده خشک می باشد.

مس:  برای گاو های  شیروار مکمل های حاوی مس به میزان 11 میلی گرم برای هر کیلوگرم توصیه می شود. مس بعنوان بخش مهمی از سامانه های آنزیمی دخیل در محافظت از یاخته ها در برابر اثرات سمی محصولات سوخت و ساز  اکسیژنی در طی روند بیگانه خواری مورد توجه می باشد. همچنین مس شدت نشانه های بالینی ورم پستان کلی باسیلی را کاهش داده  ولی طول دوره ورم پستان ممکن است تحت تاثیر واقع نشود.  

enlightenedپژوهش: شمار تفریقی یاخته های پیکری (DSCC) روشی عملی در مدیریت ورم پستان می باشد. مطالعات نشان داده که با جستجوی دقیق  نحوه توزیع یاخته ها در نمونه های شیر  عفونت های پستانی 18 درصد بیشتر در مقایسه با تنها شمارش یاخته های پیکری (SCC) قابل شناسایی می باشند.

ویتامین ها

ویتامین A : زمانی که گاوها با ویتامین A  به میزان حدوداً 70000 واحد روزانه مکمل درمانی می شوند ، اثرات مثبتی بر روی عملکرد نوتروفیل ها و لنفوسیتها مشاهده می گردد. همچنین ویتامین A در روند تثبیت سلامتی  بافت پوششی  حائز اهمیت بوده و نقشی حیاتی در یکپارچگی و پایداری سطوح مخاطی بر عهده دارد. 

ویتامین C : اگر چه ویتامین C یک ماده مغذی برای گاو های شیری محسوب نمی شود ، برخی از داده ها این فرضیه را مطرح می نمایند که  ویتامین C مرتبط با ورم پستان است ؛ و آن اینکه ، گاوهایی که از ورم پستان رنج می برند دارای غلظت هایی پایین ویتامین C در پلاسما و شیر بوده اند. ویتامین C موجب مهار روند پراکسیداسیون چربی ها شده و بعنوان یکی از مهمترین فرایند های  دفاعی  پاداکسایشی در مقابل آسیب های اکسایشی عمل می نماید. بنابر این تجویز ویتامین C  به گاوها بصورت زیر جلدی  یا داخل عضلانی می تواند ارزش درمانی در ورم پستان داشته باشد .

ویتامین E: به خوبی شناخته شده ترین اثر ویتامین E بر روی ورم پستان تاثیر آن بعنوان یک عامل پاداکسایشی  یاخته ای محلول  و سپور رادیکال های آزاد می باشد، که نقش حفاظتی در برابر فرآیند پراکسیداسیون چربی داشته و پاسخ های التهابی و تنش اکسایشی در طی ورم پستان را کاهش می دهد. اغلب موارد بالینی ورم پستان در طی نخستین ماه شیرواری محقق گشته و در مرحله خشکی منشاء می گیرند. بنابر این تثبیت سطح بهینه ویتامین E بواسطه تغذیه از علوفه سبز تازه ، علوفه انباری نشده، عامل مهمی در مدیریت گاوهای خشک بوده و سلامتی و یکپارچگی پستان را بهتر می نماید.

enlightenedجیره های غذایی بدرستی متعادل شده نقشی کلیدی در تغذیه گاوهای شیری دارند. جیره های متعادل کلیدی برای تهیه علوفه زمستانه بوده و مهمترین جنبه کارایی شکمبه و کارایی گاو شیری تلقی می گردند.   

نکات قابل توجه:

جیره غذایی نه تنها اثری مستقیم بر عملکرد ایمین دام دارد  بلکه همچنین می تواند  بطور مستقیم از طریق تاثیرش بر دیگر بیماری ها حساسیت گاو ها را به ورم پستان افزایش دهد. برخی از جیره های غذایی می توانند زمانی که کمبوی مازادی در جیره انتقالی وجود دارد سبب القای یک یا چند بیماری سوخت و سازی شوند. بعنوان مثال نشان داده شده که تب شیر موجب کندی بسته شدن دریچه حلقوی سرپستانک شده و از این رو پستان را بیشتر مستعد تهاجم میکروبی می نماید. گاوهای مبتلا به تب شیر 8.1 بار بیشتر احتمال ابتلا به ورم پستان داشته  و 9 بار بیشتر احتمال درگیری با ورم پستان کلی باسیلی را دارند. همچنین  ورم پستان ملازم با کتوز و جفت ماندگی بوده  و نشت چربی کبدی روند پاکسازی ایشرشیاکلی را از غده پستانی گاو  کند تر می نماید.  بیشتر این مشکلات بیماری از طریق تغذیه صحیح  و تمهیدات مدیریتی درست نهایتاً به کنترل ورم پستان کمک می نمایند.