فلجی کشمند ناقص گاوسانان :Bovine spastic paresis
فلجی کشمند ناقص Bovine spastic paresis
فلجی کشمند ناقص گاوسانان(BSP) بیماری عصبی عضلانی پیشرونده ای است که با انقباضات کشمند یک یا چند عضله از پاهای خلفی و یا پشت در گاو ایستاده مشخص می گردد. باستثناء چند نژاد بویژه بلژین بلو و روماگنولا، عضله سه سرپا عموماً درگیر بوده ، با فلجی کشمند موجب می شود تا دام بطور تکراری پای درگیر را در سمت دمی بکشد.
فلجی کشمند ناقص گاوسانان برای اولین بار توسط پروفسور جزف هامویر در سال 1922 مورد توصیف قرار گرفته و بعنوان یک بیماری ارثی نشات گرفته از گاونر فریزین شرقی گزارش گردید(گوتز 1932). در سال 1392 گوتز اصطلاح فلجی کشمند ناقص را برای توصیف اختلال انقباضی عضلانی ارائه نمود. متعاقباً این حالت در بسیاری از نژادهای گاوی در سراسر جهان نیز گزارش شد. همچنین فلجی کشمند ناقص بطور نادر نیز در بزها مشاهده گردیده(باکر و همکاران 1989).
وضعیت فیزیکی دامهای مبتلا به دلیل درد مستمر و استرس برخاسته از گرفتگی و انقباض عضلانی به سرعت وخیم می شود. در این وضعیت انجام درمان ضرورت می یابد.نخستین درمان پیشنهاد شده قطع تاندون عضلات دچار گرفتگی بود(گوتز 1932). این شگرد بعدا به منظور اجتناب ازبیش خمیدگی مفصل ساقی مچ پایی(هوک) تغییر یافت(پاواکس و همکاران 1985) . دی مور و همکاران در سال 1964 قطع عصبی انتخابی شاخه های عصب درشت نی را که عضله سه سر پا را تعصیب می نمود ، مبتنی بر فنآوری قطع عصب عضله سه سر ساق پای انسان نوآوری نمود. بیجلیولد در سال 1973 استفاده از شیوه قطع کامل عصب درشت نی را پیشنهاد نمود .
اختلالات گروه های عضلانی دیگر غیر از سه سر پا ممکن است در فلجی کشمند ناقص دخیل باشند. دنیستون و همکاران در سال 1968 برای نخستین بار نشان دادند که گروههای عضلانی متعددی در این اختلال دخیل هستند؛امروزه این امر در چندین نژاد از گاوها اثبات شده و عموماً تحت عنوان فلجی کشمند ناقص گاوسانان با تظاهر مرکب عنوان می شود(ورتین تن 2006). فلجی کشمند ناقص که در آن تنها عضله چهارسر رانی دخیل است در گاو بلژین بلو و روماگنول مورد توصیف واقع شده. بر اساس داده ها درمان جراحی مناسبی برای فلجی کشمند ناقص ناشی از عضلاتی دیگری به غیر از سه سر پا موجود نیست.
اگر چه پژوهشها تا اندازه ای روشنی بخش سبب شناسی آسیبی این اختلا بوده اند بخش زیادی از آن هنوز مانده تا آشکار گردد. در فصل حاضر شناخت رایج از وضعیت بیماری مرور شده و نواحی نامعین آن مشخص می شود.
تظاهر بالینی
فلجی کشمند ناقص گاوسانان عموماً همراه با انقباضات مکرر عضله سه سر پا است اگر چه اختلال می تواند از دیگر گروههای عضلانی همچون چهار سر رانی، یا ترکیبی از عضلات پای خلفی نشات گرفته باشد(تواتی و همکاران 2003). معمولا دام زمین گیر اختلالات بالینی آشکاری را نشان نداده اما انقباضات کشمند به محض برخاستن دام یا در تقلای به برخاستن قابل روئیت می شوند(کیت 1981؛ هارپر 1993؛توآتی و همکاران 2003؛ ورتنتین 2006). سنی که درآن نشانه های بالینی ظاهر می شود از 1 روزه تا 3 سالگی متغییر است (ولمینک و همکاران 2000؛ توآتی و همکاران 2003). اساساً نشانه های بالینی کم نمود بوده اما درطی زمان بطور پیشرونده بدتر می شوند. درگیری یک طرفی و دوطرفی پاهای خلفی ممکن می باشد. (توآتی و همکاران 2003)
فلجی کشمند ناقص گاو سانان ناشی از عضله سه سر پا
عضله سه سر پا خم کننده مفصل رانی درشت نی (استایفل) و باز کننده اصلی مفصل زانویی (هوک) می باشد (تصویر 1).
این عضله توسط عصب درشت نی تعصیب می شود(بارون 2000). فلجی کشمند ناقص عضله سه سر پا (BSP-G) با افزایش زاویه درشت نی مچ پایی و پای خلفی که بطور دمی کشیده شده مشخص می گردد. پشت دام غالباً قوس داشته و سر دم می تواند بلند باشد(کیت 1981؛ هارپر 1993).
زمانی که عضله بطور یک طرفه درگیر است گوساله بر روی سمت درگیرنشده ایستاده در حالی که پنجه پای کشیده شده سمت مقابل به زمین نمی خورد. چنانکه پای درگیر در هر گام با گرفتگی به سمت دمی کشیده می شود دام به دشواری قدم می زند. زمانی که درگیری دوطرفی است حیوان در هر دو پای خلفی کشیدگی بارزی نشان داده و مستمراً وزن را جابجا می کند. در ملامسه کشمندی عضله سه سر پا افزایش داشته و وتر عضله ممکن است آشکار شود. همچنانکه بیماری پیشرفت می نماید و شدت آسیب ها افزایش می یابد ، گاوهای مبتلا از ایستان بازمی مانند. در موارد مزمن بیماری عضله دوسرسرینی تحلیل یافته و استخوان پاشنه طرحی نو یافته بطوری که بدلیل تکرار کشش عضلانی میل شیب گیری به سمت درشت نی را دارد(کیت 1981). رو وخشه(اپیفیز) استخوان پاشنه ممکن است متورم و نامنظم شود(فردریک و وانت هوفت 1962).
مقاله کامل با برگردان انگلیسی
Bovine spastic paresis