Dr.javanroodi case report

تشخیص شما چیست؟29

گاو 2 شکم زاییده 4 هفته پیش با ظهور پاپولهایی در پوست


ناحیه پشتی بطور ناقص تحت درمان پادزیستی واقع شده


که با بهبودی نشانه های پوستی درمان را رها نموده .  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در معاینه بعدی(3 هفته بعد) نشانه های بیماری با 


ظهور پاپولهایی در قطر 2 تا 3 میلیمتر در نواحی مختلف


بدن ظاهر شده ولی علارغم آن نشانه ای از احساس


خارش در دام وجود نداشته ، دمای بدن 38.5


بود و نشانه بالینی دیگری مبنی بر درگیری عمومی دیده نمی شد. 

اندام های حرکتی قدامی متورم بوده که دارای


ادم گوده گزار می باشند. و تعدای


نیز دچار ترشحات سروزی هستند .  

در برداشت فروتی هایی از پاپولهای جلدی


و رنگ آمیزی گرم اجسام زیر مشهود می باشند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتایج آزمایشگاهی:

Nut=47

Lym=33

Band=12

Eos=8

+Hypochromia=3

Blood parasite=  -

WBC=20200

Hb=6.3

RBC=6900000

Hct=20

MCV=28.9

MCH=9.1

MCHC=31.5

PCV=19.9

نتروفیل ها به شدت سگمانه و هیپرتروفیک

لوکوسیتوزیس شدید و آکانتوسیت ها حذف شده اند. 

 

با اقدام درمانی بصورت پنیسیلین همراه با کتوپروفن و ویتامین  دام بهبود یافته . 

 

 

-تشخیص شما چیست؟

 

 

 


تشخیص شما چیست؟ 28

 

در یک بره یک ماهه ضایعات شبه گرانولماتوزی در کبد و عضلات  قلب و دیافراکم مشاهده می شود. 

 

ضایعات گرانولماتوزی در پارانشیم کبد

ضایعات گرانولماتوزی در عضله قلبی

ضایعات گرانولماتوزی در عضله دیافراگم

1- بروز روند التهابی در کبد و عضله  ناشی از Cysticercus  ovis  ؟

2- بروز روند التهابی در کبد و عضله ناشی از  Cysticercus  tenuicollis ؟

3- بروز روند التهابی در کبد و عضله ناشی از Cysticercus  bovis  ؟

4- بروز روند التهابی در کبد و عضله ناشی از Mycobacterium caprae  ؟

5-  بروز روند التهابی در کبد و عضله ناشی از  Corynebacterium pseudotuberculosis  ؟

پاسخ      مدرک داشتن


(metabolic asidosis in calf) اسیدوزمتابولیکی در گوساله ها

گوساله  2 ماهه ای که از 10 روز پیش دچار اسهال مزمن بوده و علارغم درمانهای اعمال شده با مشاوره داروخانه  نتیجه ای بدست نیامده. 

امروز گوساله زمین گیر شده و  توان بلند شدن ندارد، چشمها چندان به گودی نرفته دمای بدن 38 نشانه های اختلال تنفسی  وجود ندارد

و گوساله چندان کم آب به نظر نمی رسد. مخاطات چشمی نسبتاً پرخون می نماید و اسهال حالت موکوسی حاوی خون دارد.

باز تاب مکش در گوساله وجود نداشته و حالت افسردگی نسبی وجود دارد.  

 

 

اقدامات درمانی : 

مایع درمانی بصورت تزریق درون سیاهرگی با محلولهای رینگر و دکستروز(یک لیتری) آغاز گردید ، بیکربنات سدیم 8.4 درصد بصورت مخلوط در محلولهای فوق مورد استفاده قرار گرفت. دگزامتازون  و ترکیب آمپی سیلین و جنتامایسین  داخل سرم دکستروز نیز بکار رفت. ادامه درمان بصورت مایع درمانی خوراکی بی کربنات و الکتروبالانس  پاسخ درمانی را در پی  داشت. 

 

اسیدوز متابولیک در گوساله ها

اسیدوز متابولیک عموماً در گوساله های اسهالی ایجا می شود، بنابر این تشخیص اسیدوز و تعیین میزان آن بر اساس نشانه های بالینی حائز اهمیت می باشد. سابق بر این تصور می شد که اسیدوز متابولیک در گوساله ها همگرای با میزان کم آبی ناشی از اسهال است. ولی به هر حال امروزه اثبات شده که میزان اسیدوز همگرای با توانایی مکیدن گوساله، میزان سستی آن و سن گوساله است. نشانه های مربوط به سامانه عصبی مرکزی چون افسردگی ، کاهش بازتاب مکش ضعف در بلند شدن(زمین گیری) همگی به میزان زیادی همگرای با اسیدوز متابولیک هستند.

مضافاً بایستی به این نکته توجه نمود که بروز اسیدوز متابولیک در گوساله های اسهالی با سن کمتر از 8 روز در مقایسه با گوساله هایی که بالاتر از 8 روز سن دارند ضعیف تر می باشد. همچنین توجه به این نکته حائز اهمیت است که گوساله های اسهالی ممکن است کم آبی چندان نداشته و حتی حالتی عادی داشته باشند ولی نشانه های بالینی اسیدوز متابولیک را نشان دهند همچون سستی ، عدم تعادل و کاهش توان مکیدن و بازتاب پانیکولوس. این افسردگی سامانه عصبی مرکزی ، محتملاً مربوط به اسیدوز ناشی از اسید لاکتیک نوع D می باشد  و لازمه درمان آن تجویز درون سیاهرگی بی کربنات سدیم است. برای تخمین میزان اسیدوز متابولیک بر مبنای کمبود بازی می توان از جدول زیر استفاده نمود .

کسر بازی (میلی مول در لیتر) بیشتر از 8 روز سن

کسر بازی(میلی مول در لیتر) مساوی یا کمتر از  8 روز سن

رفتار گوساله

(مایعات خوراکی) 10

(مایعات خوراکی) 0

ایستاده، بازتاب مکش قوی، حفره دهانی گرم

10

5

ایستاده ، بازتاب مکش ضعیف، حفره دهانی سرد

15

10

زمین گیری جناغی،نبود بازتاب مکش، حفره دهانی سرد

20

10

زمین گیری به پهلو، نبود بازتاب مکش، حفره دهانی سرد

 

وقتی میزان کم آبی و اسیدوز متابولیک بطور تخمینی مشخص شد ،مایع درمانی را می توان بطور متناسب و مناسب انجام داد. در گوساله هایی که کم آبی کمتر از 8% بوده و نشانه های عصبی عادی است می توان مایع درمانی را بصورت خوراکی انجام داد ولی در گوساله هایی که کم آبی 8% یا بیشتر است و نشانه های عصبی شامل سستی، زمین گیری یا عدم توانایی در مکش وجود دارد نیاز به مایع درمان از طریق وریدی است .

در مایع درمانی چه اهدافی را دنبال می کنیم؟

-         استفاده از سدیم کافی به منظور عادی سازی حجم مایع درون یاخته ای.

-         فراهم سازی عواملی که روند جذب سدیم و آب را از روده ها تسهیل نمایند.

-         فراهم سازی عوامل قلیایی

-         فراهم سازی انرژی

غلظت سدیم پیشنهادی بایستی بین 90 و 130 میلی مول در لیتر باشد. سدیم جزء مهمی از مایع برون یاخته ای بوده و به منظور بازیافت حالت معمول آبداری بدن عنصری حیاتی است. کلر نیز در اسهال از بدن دفع می شود ولی کمبود آن به میزان کمبود سدیم معنی دار نیست. غلظت الکترولیتی پیشنهادی برای آن بین 40 تا 80 میلی مول در لیتر توصیه می شود. علارغم معمول یا بالا بودن سطح پتاسیم سرمی در غالب موارد اسهال گوساله های فوق معمولاً بدلیل دفع پتاسیم از مدفوع دچار کمبود پتاسیم هستند، افزایش پتاسیم سرمی بدلیل جایجایی ثانویه برون یاخته ای ناشی از اسیدوز متابولیک است. از این رو افزایش پتاسیم در محلول های الکترولتی خوراکی با اهمیت بوده و توصیه می شود تا غلظت آن بین 10 تا 30 میلی مول در لیتر باشد.

برای اینکه سدیم بطور عمومی از مجرای روده کوچک جذب شود بهتر است با گلوکز یا اسید های آمینه همراه باشد .البته توام بودن سدیم با گلوکز و اسید های آمینه بطور همزمان برای رسیدن به میزان جذبی بهتر ضرورتی ندارد. ولی به هر حال این نکته که نسبت گلوکز به سدیم جهت تسهیل در روند ترابرد سدیم 1:1  و 1:3 باشد حائز اهمیت است. فایده دیگر حضور گلوکز در محلول های الکترولیتی خوراکی فراهم شدن منبع فوری انرژی برای گوساله ها می باشد. در مایع درمانی خوراکی توجه به این نکته حائز اهمیت است که بدانیم تثبیت اسمولیتی محلول برای 600 میلی اسمول در لیتر بدلیل فراهم آمدن محلولی پرکشش (هیپر تونیک)که سبب حمایت تغذیه ای بیشتری در مقایسه با محلول های هم کشش(ایزوتونیک) می شود، مفید تر خواهد بود( بعنوان جایگزین شونده های شیری در تثبیت گلوکز معمول مناسب تر هستند) . البته مقادیر بالاتر از 600 میلی اسمول در لیتر توصیه نمی شود چرا که موجب بدتر شدن اسهال خواهد شد.

وجود عوامل قلیایی کننده در محلول های خوراکی درمانی برای گوساله های اسهالی دچار اسیدوز متابولیک ضروری است. عمومی ترین عوامل قلیایی مورد استفاده عبارتند از استات، پروپیونات و بی کربنات . باید همواره در خاطر داشت که یک گوساله مبتلا به اسیدوز شدید نیاز به مایع درمانی با تجویز وریدی دارد تا PH معمول خون را بازیابد. استات و پروپیونات هردو عوامل قلیایی کننده پیش تاز تری در مقایسه با بی کربنات هستند.  استات و پروپیونات موجب تسهیل روند جذب سدیم و آب شده و هر دو طی روندهای سوخت و سازی به انرژی تبدیل می شوند. علاوه بر آن استات و پروپیونات موجب قلیایی شدن شیردان نمی شوند، بنابر این با سازو کار های ممانعت از تکثیر باکتریها داخلی نخواهند داشت و همچنین در روند لخته شدن شیر درون شیردانی نیز اشکالی ایجاد نمی کنند. در محلول های خوراکی توصیه می شود که عوامل قلیایی کننده به میزان 50 تا 80 میلی مول در لیتر وجود داشته باشند.

مایع درمانی درون سیاهرگی

این شیوه درمانی در گوساله هایی که که 8 درصد یا بیشتر کم آب شده و نشانه های افسردگی سامانه عصبی مرکزی یا ضعف عمومی دارند بکار می رود. معمولاً این گوساله ها بازتاب مکش نداشته و اسهال پیش رونده سریع داشته و با درمان خوراکی مایعات الکترو لیتی بهبود نیافته اند.

اهداف مایع درمانی درون سیاهرگی

بازگرداندن حجم معمول مایعات در گوساله ها ، اصلاح اسیدوز متابولیک، اصلاح افسردگی مغزی ، بازگرداندن بازتاب مکش، اصلاح اختلات الکترولیتی و اصلاح کمبود انرژی .

اولین قدم در مایع درمانی درون سیاهرگی گوساله ها برای هر گونه ای با محاسبه مایع از دست رفته از فرمول زیر برداشته می شود.

مایع جایگزین(لیتر)= درصد کم آبی X وزن بدن(گیلوگرم)

علاوه بر این بایستی اتلاف ناشی از اسهال جاری (تا 7 لیتر) و نرخ مایع نگهدارنده (80 تا 100 میلی لیتر در کیلو ) را نیز محاسبه نمود.

سپس درمانگر بایستی تصمیم بگرد چه نوع مایعی را برای درمان باید بکار برد؟

مایعات جبرانی انتخابی برای گوساله های اسهالی عبارتند از : محلولهای نمکی پرکشش وهم کشش(هیپرتونیک و ایزو تونیک) ، محلول بی کربنات سدیم هم کشش و پر کشش، محلول لاکتات رینگر و دکستروز . تمامی این محلولها را می توان بطور تجارتی خرید یا بطور نسبتاً گرانتری در درمانگاه تهیه نمود.

محلولهای نمکی بهترین انتخاب برای جبران کم آبی بوده ولی در گوساله های اسهالی که دچار اسیدوز متابولیک هستند توصیه نمی شوند. استفاده از محلول های نمکی پر کشش در موارد زیر با احتیاط صورت می گیرد.  گوسال های مبتلا به اسهال مزمن که بدلیل کم آبی شدید  یا مصرف خوراکی محلول های الکترولیتی بیش از حد دچار بیش نمکی پیش هنگام شده اند .

رینگر لاکتات خود یک اثر قلیایی کننده دارد . این اثر به سرعت اثر بی کربنات سدیم نیست. علاوه بر این بایستی از مصرف رینگر لاکتات در گوساله هایی که اسیدوز شدید دارند اجتناب نمود زیرا که این گوساله محتوای اسید لاکتیک نوع D بالایی دارند و محلول رینگر لاکتات خود متشکل از اسید لاکتیک نوع Lو D می باشد . دکستروز در گوساله هایی که بی اشتهایی طولانی داشته و یا در گوساله هایی که کمی گلو کز خونی آنها با گلوکو متر معین شده بکار می رود.  

در حالت کلی گوساله های اسهالی محتملاً دچار اسیدوز متابولیک شده و استفاده از محلول های بیکربنات سدیم هم کشش انتخابی ترین مایعات مصرفی برای درمان و اصلاح اسیدوز و کم آبی این نوع گوساله ها می باشند.کسر بازی را می توان از نشانه های بالینی که در جدول بالا اشاره شده  تخمین زد و یا اینکه با اندازه گیری اضاف بازی بدست آمده از تجزیه گاز های خونی  یا غلظت تام دی اکسید کربن پلاسما بدست آورد . با معین شدن این کسر بازی نیازمندی بیکربنات را می توان از فرمول زیر معین ساخت:

بیکربنات مورد نیاز(میلی اکی والان )= وزن بدن(گیلوگرم) x کسر بازی(میلی اکی والان در لیتر)  0.6  

بی کربنات مورد نیاز را می توان بصورت بیکربنات هم کشش همراه با مایع حجیم کننده تزریق نمود یا اینکه محلولهای پرکشش بیکربنات سدیم را تزریق کرد. محلول های پر کشش بیکربنات سدیم بصورت 4.2 درصد، 5 درصد و 8.4 درصد هستند. محلول های 4.2 و 5 درصد را می توان به سرعت در گوساله های دچار اغماء پیش از درمانهای حجم دهنده تزریق نمود. محلول 8.4 درصد بیکربنات(1 میلی اکی والان در لیتر) را می توان برای احیای کردن گوساله در محلول نمک هم کشش رقیق نموده و بکار برد و یا می توان آن را به آهستگی و بدون رقیق سازی تزریق نمود. عموماً تزریق بیکربنات 8.4 درصد رقیق نشده زمانی کاربرد دارد که حیوان به شدت دچار اسیدوز بوده و سطوح سدیمی آن عادی است. بایستی توجه داشت که تزریق مستقیم بیکربنات سدیم 8.4 درصد می تواند موجب اثرات جانبی چون پرفشاری اسمزی مایع برون یاخته ای، کاهش پتاسیم سرمی ، افزیش سدیم سرمی ، افت کلسیم سرمی و بطور متناقض اسیدوز درون یاخته ای و مایع مغزی نخاعی گردد. بیکربنات پرکشش را نبایستی در در گوساله های مبتلا به بیماری های تنفسی بکار برد چرا که  بدلیل ناتوانی این گوساله ها در دفع دی اکسید کربن از ریه ها ،خود اضافه بار دی اکسید کربنی دارند.

در استفاده از درمان بیکربناتی بایستی به غلظت پتاسیم توجه داشت. وقتی که بدن به PH فیزیولوژیک باز می گردد  پتاسیم به درون یاخته ها حرکت نموده لذا توصیه می شود در دومین کیسه مایع هم کشش بکار رفته کلرید پتاسیم حدوداً 20 میلی اکی والان در لیتر اضافه شود. 

 

 

 


نیم فلجی حنجره ای اسب(Laryngeal hemiplegia)

 

نیم فلجی حنجره ای

فلجی نسبی حنجره که مجرای فوقانی تنفسی در اسب را درگیر می کند، به سبب کاهش جریان هوا به سمت ریه ها می تواند سبب عدم تحمل ورزشی شود. همچنین این اختلال را سرماخوردگی اسب نیز می نامند و اسب های مبتلا به آن  به دلیل داشتن صداهای تنفسی بارزی که شبیه به خسس سرماخوردگی است به اسب های غران مشهور بوده که به هنگام تمرینات این حالت را نشان می دهند. حنجره (شبیه به جعبه صوتی  یا سیب آدام در انسان) ساختاری است که هوای عبوری از بینی را به نای هدایت می نماید(همانند یک نی لبک) این ساختار متشکل از گروهی غضروف بوده که اجازه عبور هوا به درون نای را داده و مجرای هوا را در طی عمل بلع محافظت می نماید.

 

 

 فلجی نسبی(نیم فلجی) حنجره بواسطه فلجی یک یا هر دو غضروف حنجره ای (غضروف های آریتنوئید)بوده که ناشی از قطع عصب گیری(عدم تعصیب) است و موجب تحلیل بافتی(آتروفی)عضله ای می شود که غضروف حنجره ای را به حرکت در می آورد. غضروف حنجره ای سمت چپ عمومی ترین محل درگیری است (تا 95%). در یک اسب معمولی غضروفهای آرتینوئید (عموماً باله نامیده می شوند)در طی فاصله گرفتن از محور اصلی حنجره (حرکت غضروف های حنجره ای به سمت بیرون تا راه ورودی به نای باز شود)  اجازه عبور هوا به درون نای فراهم می آید.از این رو دراسب های مبتلا به فلجی نسبی حنجره ای به دلیل آویخته مانده غضروف حنجره ای در مسیر هوایی و ممانعت فیزیکی از عبور جریان هوا به داخل ریه ها  جریان فوق دچار نقصان شده و صداهای تنفسی و عدم  تحمل ورزشی پدیدار می شود.

فلجی نسبی عموماً در اسب های تروبرد  دیده شده ولی در دیگر اسب های ورزیده شامل اسب های ورام بلود ، اسبهای باری ، استاندارد برد و کوارتر نیز دیده می شود. بیماری عموماً در اسب های نر بلند قامت که معمولاً بلند تر از 15 دست می باشند دیده می شود . بیماری مخاطرات حیاتی برای دام نداشته و چندین روش جراحی برای درمان این گونه اسب ها وجود دارد.

نشانه های بالینی:

-          معمولا در اسب های بین 3 تا 7 ساله دیده می شود.

-          عدم تحمل ورزشی که با گذشت هفته ها و ماه ها از شروع بیماری بیشتر می شود .

-          صدای سوت و خسس در طی مرین شنیده می شود(معمولاً به هنگام تاخت یا فعالیت زیاد)

-          صدای شیهه اسب ممکن است  دسخوش تغییر گردد.

-          پس از تمرین دچار نفس نفس زدن می شود.

-          در معاینه بالینی ممکن است آتروفی در ناحیه چفت گلو مشهود باشد.

تشخیص بیماری:

نیم فلجی حنجره ای از نمره 1 تا 4 درجه بندی می شود که در نمره 4 حنجره بطور کامل فلج می باشد.با اندوسکوپی در حالت ایستاده می تواند درجه 3 ،4 و در مواردی نیز 2 را تشخیص داد. اندوسکوپی بر روی چرخ گردان سرعت بالا یا آزمون تنفسی متحرک روی زمین ممکن است برای تشخیص مواردی که در اندوسکوپی حالت ایستاده مشکوک بوده بکار رود  همچنین می توان از این روش به منظور اطمینان از وجود دیگر مشکلات مجاری فوقانی تنفسی دخیل در بروز صدای تنفسی و عدم تحمل ورزشی استفاده نمود.

درمان:

توصیه های درمانی بسته به شدت/درجه  فلجی، نژاد ، سن و مورد کاربری اسب متفاوت می باشد.

الف)جانهشتی پلاستیکی حنجره (prosthetic laryngoplasty) جراحی گره پشتی ، ب) برداشت شکمچه ای (ventriculectomy +/-)، ج) برداشت غضروف آرتینوئید  و د) پیوند پایه  عصبی- عضلانی (neuromuscular pedicle graft).

ب)  prosthetic laryngoplasty (جانهشتی پلاستیکی حنجره): عمومی ترین شیوه درمانی است که نیاز به بیهوشی عمومی دارد . غضروف مفلوج از طریق برش در ناحیه چفت گلوبا گره بند پرده ای به پشت گره خورده تا موقیعت باز /وازده بگیرد.

پ)Ventriculectomy/Cordectomy: شکمچه وطناب صوتی (واقع در زیر غضروف آرتینوئید) برداشت شده تا مسیر هوایی پهن شود که این کار به تنهایی یا با شیوه جانهشتی پلاستیکی حنجره  انجام می شود. 

 

 این شیوه جراحی تنها می تواند کارایی را اصلاح نموده و صداهای تنفسی را در نژاد های باری یا اسب های نمایشی که نیاز مند حرکت در سرعت های بالای نیستند، بهبود ببخشد . جراحی تحت بیهوشی عمومی واز طریق ایجاد یک برش در زیر فک (بنام گلوبری)به سمت مسیر هوایی  یا با استفاده از لیزری که از یک اندوسکوب عبور کرده واز بینی گذرانده شده  انجام می شود.  برشهای گلوبری باز مانده تا به خودی خود ترمیم گردد. روش لیزر را می توان در تحت وضعیت بیهوشی عمومی  یا در اسب هایی بیدار در حالت ایستاده بکار برد. در شیوه لیزر هیچ برشی مورد نیاز نیست چرا که اندوسکوپ و لیزر همراه آن از بینی به حنجره فرستاده می شود. شیوه جراحی با لیزر برای نژادهای باری که ممکن است بازگشت از بیهوشی در آنها مشکل باشد روشی مطلوبی است.  

ج) Arytenoidectomy (برداشت غضروف آرتینوئید): حذف غضروف آرتینوئید مفلوج  منجر به بزرگ شدن منفذ نای می شود. این شیوه بعنوان نخستین درمان انتخابی برای اسب هایی است که روش گره بند پرده ای در آنها موفق نبوده یا اسب هایی که دچار عفونت غضروف آرتینوئید هستند . نیاز به بیهوشی عمومی بوده ، عمل با برش در ناحیه گلو انجام می شود.

د)  Neuromuscular Pedicle Graft (پیوند پایه عصبی عضلانی): در این جراحی عضلاتی که کنترل کننده  کناربری غضروف آرتینوئید را کنترل می کنند بازتعصیب می گردند. یک عصب (اولین عصب گردنی) از یک عضله گردن برداشته شده و شاخه ای از آن در عضله ای که غضروف آرتینوئید را تعصیب نموده  نهاده می شود. اسب های جوان با نیم فلجی درجه 3 به نظر می رسد که مناسب ترین موارد انتخابی برای این شیوه جراحی باشند؛ اسب های درجه 3 سریعتر از اسب های درجه 4 با باز تعصیبی پاسخ می دهند. این باز تعصیبی شش تا 12 ماه طول می کشد . اسب هایی که قبلاً با روش بند پرده ای متحمل آسیب عصبی شده اند تحت عمل با روش فوق قرار می گیرند .

مراقبت های و پی آمدها

مراقبت های بعد از عمل بسته به جراحی انجام شده متفاوت می باشد. در غالب موارد استفاده از داروهای پادزیستی، پادالتهابی  و افشانه های دارویی گلو پس از عمل توصیه می شود. در صورت بخیه پوست بریده شده، برداشت نخ بخیه ها بایستی بعداً انجام شود. استراحت در جایگاه و زمان برگشت به تمرین  یا کار بستگی به توصیه جراح،عمل جراحی ودرجه فلجی دارد. بسته به ابزارهای موجود می توان بعداً اقدام به ارزیابی ناحیه عمل شده نمود.

درعمل جا نهشتی پلاستیکی حنجره، استراحت پس از گره بند پرده ای معمولاً 30 روز در جایگاه با  تغذیه دستی و کمک در قدم زدن بوده که متعاقباً با تمرینات سبک برای 30 روز دیگر ادامه می یابد. معمولاً 45 تا 60 روز پس از عمل باید اسب را به تدریج به تمرین بازگرداند. در بازگرداندن اسب عمل شده به تمرینات بایستی حتماً با جراح مشورت نمود.

 در اسب هایی که برش حنجره داشته اند بایستی روزانه دو بار محل برش گلو تمیز شود. این اسب ها بایستی در جایگاه با کمک قدم زده یا در  محوطه های کوچک  راه بروند تا اینکه محل عمل کاملاً بهبود یابد که معمولاً تا 30 روز وقت می برد.

در اسب های که پیوند پایه عصبی عضلانی داشته اند نیز بایستی استراحت در جایگاه اجرای شود. معمولاً 2 تا 3 هفته استراحت متعاقب با قدم زدن در محوطه ای کوچک تا 12 هفته توصیه می شود.   

 

 


Roaring