سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

تیلریوز بدفرجام گوسفندی

 

تیلریوز بدفرجام گوسفندی


Malignant  Ovine Theileriosis 

 

 

 

تیلریوز بد فرجام گوسفندی  یک بیماری کنه برد گوسفندان در مناطق استوایی و تحت استوایی جهان می باشد که بواسطه انگل تک یاخته ای تیلریا هیریسی( تیلریا لیستوکوآردی) بوجود می آید. انگل های تیلریا مسبب بیماری تیلریوز شمار زیادی از حیوانات را درگیر نموده و توسط شمار متنوعی از کنه های حامل متعلق به خانواده ایکسودیده منتقل می شوند. سه گونه تیلریا موجب عفونت در نشخوار کنندگان کوچک شده و مسئول بروز تلفات در این دامها هستند.دو گونه آن شامل T. uilenbergi   و T. luwenshuni  مورد گزارش و توصیف در چین بوده  در حالی که T. lestoquardi   موجب تیلریوز بدفرجام در کشور هایی چون سودان ، ایران و عراق  می شوند. سه گونه  تیلریایی دیگر نشخوا کنندگان  کوچک   شامل:   T. ovis ، T. separata  و T. recondita  بعنوان غیر بیماری زا تلقی می شوند.  چرخه زیستی انگل T. lestoquardi  مشابه با آن چیزی است که در تیلریا آنولاتا دیده می شود می باشد(Morrison 2015). بطور مختصر چرخه عبارت است از : اسپوروزوئیت ها به هنگام خون خواری کنه وارد خون میزبان شده  و به سرعت به درون منوسیتها و لنفوسیتهای غدد لنفی مجاور محل گزش کنه رسوخ می نمایند.اسپروزوئیت ها  به تروفوزوئیت ها دگرش یافته و نهایتاً به ماکروشیزونت ها تبدیل می شوند. رشد و نمو ماکروشیزونت ها موجب دگردیسی و تکثیر لنفوسیت ها و منوسیت های آلوده و غیر آلوده می شود. بعداً ماکروشیزونت ها تبدیل به میکروشیزونت ها یی می شوند که مروزوئیت های بسیاری را در لنفوسیتها و منوسیتهای آلوده شده تولید می نماید. مروزوئیتها پس از پاره شدن لنفوسیتها آزاد شده و وارد گویچه های سرخ خونی گشته و به پیروپلاسم هایی با اشکال حلقوی، نقطه ای  و مدور دگرش می یابند(Ahmad et al. 2011; Morrison 2015).

 

 این بیماری یک مرض کشنده ای است که با نرخ ناخوشی و  تلفات بالای همراه است و از نظر اقتصادی نیز در نشخوارکنندگان کوچک ، بویژه در گوسفند حائز اهمیت می باشد. بیماری موجب ناخوشی بالینی و تلفات در خاور میانه، غرب آسیا ، شبه قاره هند  ، بخش هایی از آفریقا  و حوزه مدیترانه می شود.  


تصور می شود که ادم ریوی اصلی ترین عامل مرگ در دامها باشد، اما سازوکار ، نوع یاخته های دخیل و یا عامل احتمالی این التهاب ریوی هنوز بدرستی معلوم نمی باشد. بیماری بواسطه نشانه های بالینی  و یافته های آسیب شناسی همراه با نمایش ریخت شناسی انگل در نمونه های اخذ شده از بافت غدد لنفی و فروتی های خونی تشخیص داده می شود. تا به امروز آگاهی اندکی از روند بیماری زایی عفونت T. lestoquardi  و تغییرات بوجود آمده در بافت ها و اندامهای مختلف داریم. عفونت های T. lestoquardi  ملازم با درگیری شدید ریوی است.  تخریبهای بافتی شدید و ادم ریوی این فرضیه را مطرح می نماید که هوا گرفتگی (آمفیزم) و التهاب ریوی بینابینی  ممکن است منجر به نارسایی تنفسی شده و می تواند سبب مرگ دام شود.

این انگل تک یاخته کنه برد توسط  Hyalomma anatolicum  منتقل شده و بیماری را که بنام تیلریوز بدفرجام گوسفندی(MOT) معروف است ایجاد می نماید. این بیماری در گوسفندان، بزها و گاوها دیده می شود. بیماری معمولاً به شکل حاد و به شدت کشنده در نشخوار کنندگان کوچک تظاهر می نماید. بیماری با تب، و پنومونی تظاهر می نماید. علارغم پژوهش های گسترده در نشخوار کنندگان کوچک در این خصوص  بیمار بعنوان یک مشکل مهم در گوسفند و بز کماکان باقی است. آسیب شناسی مشخص و تلفات بالای این بیماری محتملاً در ارتباط با توانایی  شیزونت های آن در تحریک غیر قابل کنترل روند تکثیر لوکوسیت های آلوده شده  در القای روخ مونی نوعاً از  یاخته های توموری است. بنابر این تخریب شدید بافتی  وادم ریوی منجر به نارسایی تنفسی می شود که تصور می گردد عامل اصلی مرگ دام باشد. اگر چه روشن میباشد که تظاهرات ریوی در عفونت T. lestoquardi  می تواند سبب القای پنومونی شود ، اما سازوکار ، نوع یاخته ها و یا عامل مسبب احتمالی هنوز بدرستی مشخص نگردیده.   


به منظور ارزیابی چگونگی تاثیر T. lestoquardi بر اندامهای ریوی گوسفند مطالعه ای  با آلودن تعدادی از گوسفندان به   T. lestoquardiانجام شده، و انواع یاخته هایی که در این التهاب ریوی شناسایی شده اند مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در این بررسی تمامی گوسفندان آلوده شده  دارای دمای بالای 40 درجه سانتی گراد  3 تا 4 روز پس از  تلقیح عامل بیماری بوده اند . بیشینه دمای بدن در روز 7 ثبت شده و تا روز 21 در سطح بالا باقی مانده. حضور خونی انگل (پارا سیتمی) از 0.01% (روز 7 پس از تلقیح) تا 3.3%(روز 21 پس از تلقیح) افزایش داشته. میانگین عیار شمار یاخته های سفید خون(WBC) ، یاخته های سرخ خون(RBC) ، لنفوسیت ها ، نوتروفیل ها و پلاکتها  در روز 2 پس از تلقیح افزایش مختصری داشته  و در روز های 17، و 21 پس از تلقیح کاهش یافته بود. درصد حضور خونی انگل و تب  با شمار یاخته های سفید خون، گلبولهای قرمز خون، لنفوسیتها و نوتروفیل ها و پلاکتها همگرایی منفی داشته. غلظت سرمی سیتوکین های اینترلوکین نوع 6، عامل نکروز توموری آلفا(TNF-α) و اینترفرون گاما افزایش یافته و در روز 12 در اوج بوده و پس از آن به سطوح کمتری از روز 0  تقلیل یافته بود.  خارج از تمامی سیتوکین های مورد آزمایش ، غلظت اینتر لوکین 6 بطور معنی داری و زود هنگامی  در روز 2 پس از تلقیح بالا بوده. هچ نوع تغییر معنی داری در خصوص سطوح ایمنوگلوبولین نوع G  طی دوره بیماری مشاهده نگردید. یک همگرایی معنی دار و قوی بین عیار های  اینترلوکین نوع 6، عامل نکروز توموری آلفا و اینترفرون گاما مشاهده شد و همگرایی متوسط بین اینتر لوکین نوع 6  و شمار لنفوسیتها در این بررسی وجود داشته. در گوسفندان آلوده به T. lestoquardi  بین درصد حضور خونی انگل و پراسنجه های خونشناسی همگرایی قویی مشخص گردیده.  علاوه بر این نتایج اولیه نشان داده که اندازه گیری غلظت سرمی اینترلوکین نوع 6 در ملازمت با پراسنجه های خون شناسی می تواند بعنوان نشانگر خوبی در تخمین بیماری زایی سویه  T. lestoquardi  مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس نتایج فوق در گوسفندان آلوده عیار های شمار یاخته های سفید خون، گویچه های سرخ خون، لنفوسیتها ، نوتروفیل ها  و پلاکتها با افزایش درصد حضور خونی انگل و تب  در طی دوره بیماری کاهش نشان می دهد. علاوه بر این یک همگرایی بالایی میان سطح سرمی اینترلوکین6 با  TNF-α و INF-γ مشاهده می شود.