سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

درمان جراحی موردی از کیست سینوسی در اسب سانان.

 

Equine Sinus Cysts

کیست های سینوسی  در اسب سانان

کره تروبرد یک ساله ای که دارای تورم بزرگی بر روی ناحیه سمت چپ صورتش بود به درمانگاه مراجعه نموده. کره هشیار و بخودی خود خوب می باشد، اما جریان هوا از طریق بینی سمت چپ کاهش یافته. معاینات اولیه تظاهر بالینی آشکاری از ضربه پیرامون ناحیه متورم  را نشان نمی دهد و معاینه دهانی حاکی از اختلال بارزی درطاقگان دندانی زیر ناحیه متورم نیست. این اسب یکساله ابتداعاً بطور علامت درمان تحت درمان پادزیستی و ضد التهابی قرار داشته. این درمان ها تاثیر اندکی در رفع مشکل داشته اند، و به هر حال قبل توجه است که تورم موجود بزرگتر شده و چشم اسب شروع به ترشح نموده. تورم در سمتی از صورت که فاقد ترشحی بینی درآن سمت است معمولاً توسط آبسه های ریشه دندانی  دو دندان آسیای اول ایجاد می شوند.  دودندان آسیای اولی در مقابل سینوسها بوده و بنابر این در صورت عفونت صرف نظر از تخلیه به درون سینوسها و سپس بینی موجب تورم استخوان می شوند. ترم در این مورد خیلی دورتر در عقب  دودندان آسیای اول می باشد. عفونت سینوس معمولاً موجب بروز ترشح (بد بو) شده و ما بطور معمول تورمی  نمی بینیم مگر اینکه مجرای تخلیه مسدود شده باشد. در این مورد بخصوص می توان انسداد سینوس عفونی  یا چیزی بیشتر غیر معمول  مانند کیست سینوس مجاور بینی ، خونریزی در استخوان غربالی بینی  یا حتی یک تومور را مسبب دانست.     

 

 

 

ارزیابی اندوسکوپی مجاری بینی نشان داد که مجاری فوق بویژه به جهت تورم سینوسی باریک شده معبر عبوری بینی را به سمت داخل منحرف نموده اند. تصویر برداری نشان داد که ریشه دندانی سالم بوده اما ناحیه سینوس مملواز بافت نرم مات در مقایسه با نواحی گازی تیره است. این نواحی نشانگر خطوط مایعی که معمولاً در موارد عفونت های سینوسی دیده می شوند نیستند. ظاهر تصویر آنچه را که ما از آن بعنوان جلوه زمینه شیشه ای می نامیم نشان می دهد. پیرا خطی کروی نیز در سینوس و بر روی نمای فوق دیده می شود. همچنین ظاهری مجووف(چند حفره ای ) در درون سینوس وجود داشته و کژدیسی هایی در صدف بینی دیده می شود. 

 

نشانه های فوق با توجه به سن اسب  و تظاهر تورم صورت ما را بسیار به کیست مجاور سینوسی بینی  مشکوک می نماید. سوزنی در موضع متورم فرو کرده که با خروج مایعی زرد رنک همراه است. این مایع چرک نبوده و موافق با تشخیص کیست سینوسی است.  

 

 

معلوم نیست که چه عاملی سبب این کیست مجاور بینی شده اما تصور می شود که ضربه وارده به لایه های مخاطی تنفسی در سینوسها می تواند موجب شروع روند تشکیل کیست گردد.

جراحی تنها پیشنهاد برای درمان بیماری است. درصورت اغماز از درمان، کیست سبب شروع روند اشغال فضای بیشترو بروز مشکل در حفره بینی خواهد شد  و همچنین بر چشم و اعصاب مجاور آن تاثیر خواهد گذاشت.

جراحی در حالت آرام بخشی ایستاده انجام شده که خطر کمتری در مقایسه با بیهوشی عمومی کامل دارد. به اسب یک چکاننده تزریقی وصل شده بطوری که داروی آرم بخش به آهستگی در طی جراحی تجویز می شود. سپس یک بیحس کننده تزریقی پیش از آنکه دریچه (فلپ)سینوسی ایجاد شود در زیر جلد ناحیه مورد عمل تزریق می شود، دریچه فوق ابتداعاً با برش پوستی و سپس با بکار گیری از یک اره استخوانی نوسانی در طول  سینوس ایجاد می شود.  

   

 

 

 با باز شدن دریچه فوق جیب های چند کانونی درون سینوس آشکار می شوند . سینوس مملو از عناصر کیستی است . این عناصر با انگشتان و کورت جراحی تمیز و زدوده می شوند. بخش عمده کیست در درون سینوس پیشانی است وبطور کامل ساختمان سینوس های مجاور بینی را قطع نموده . 

 

مته گذاری سوراخ سینوس پیشانی انجام شده تا به روند تخلیه کیست و همچنین ادامه روند شتشو کمک نماید.  

 

 

درخاتمه و با حذف کیست ، کره اسب با حفره سینوی باز بزرگی در مقایسه با حفرات منقسم معمولی  مواجه است.  در خصوص ممانعت از قطع اعصاب مسیر سینوس بایستی دقت بعمل آید. پس از اینکه عناصر کیستی تا جای ممکن تمیز شدند در صورت ممکن مجاری تخلیه ای بین سینوس و حفره بینی  ایجاد شده همانند مجرای معمولی که توسط کسیت اشغال شده بود، تا اجازه شستشوی و تخلیه پس از عمل را فراهم نماید. باند استریلی در سینوس پیشانی قرار گرفته تا روز بعد از طریق بینی خارج شود. سپس دریچه سینوسی بسته شده و ابزار سندی شستشو و تخلیه از سوراخ مته گذاری شده در پیشانی با بخیه هایی در آن جای گذاری می شود.   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


التهاب مجاری لنفی همه گیر(مشمشه کاذب ، سراجه کاذب ، هیستوپلاسموز

 

Epizootic lymphangitis

التهاب مجاری لنفی همه گیر

 

 

 

مقدمه و سبب شناسی

التهاب مجاری لنفی همه گیر در گروه بیماری های B طبقه بندی شده OIE قرار دارد که نخستین بار در سال 1873 توسط ریولتا  بعنوان عفونت موضعی اسبها ، قاطر و الاغ توصیف شده و توسط قارچی اصطلاحاً دوشکلی  بنام هیستوپلاسما کپسولاتوم واریته فارسینوزوم ایجاد می شود و  بواسطه ضایعات پوستی گرهکی نکروزه شونده، التهاب ملتحمه یا بیماری تنفسی مشخص می شود. این قارچ بیماری زا بسیار شبیه به هیستوپلاسما کپسولاتوم دارلینگ  1906 بوده ، که عامل مسبب هیستوپلاسموزیس هم از نظرزمینه های بافت شناسی و هم قارچ  شناسی است،  ولی به لحاظ بالینی بیماری در اسب بطور متفاوتی تظاهر می نماید.  

 

هیستوپلاسما فارسینوزوم معمولاً در سابرو دکستروز آگار غنی از گلیسرول 2.5 درصد  یا آگار غذای ریزجاندار مسبب التهاب ریوی پرده جنبی (PPLO) غنی شده با دکستروز 2 درصد و گلیسرول 2.5 درصد و PH=7.8 در دمای 25 درجه سانتی گراد کشت می یابد. افزودن ترکیبات پاد میکروبی به محیط کشت  توصیه می شود. 

 

همه گیر شناسی بیماری  

التهاب مجاری لنفاوی همه گیر در بسیاری از کشور های جنوب آفریقا بومی شده و در بخشی از آسیا شامل چین، هند، عراق  و پاکستان گزارش شده است. همه گیری های گسترده در اسبها در طی جنگ جهانی اول در اروپا نیز  به وقوع پیوسته است.

انتقال بیمار از طریق ضایعات پوستی ، بواسطه تماس مستقیم با مواد عفونی  همچون چرک و ترشحات بینی و چشمی و یا بطور غیر مستقیم از طریق خاک آلوده ای که عامل بیماری توانسته به مدت 15 روز زنده بماند ، ابزار مهتری ،آخور غذا و آب ، و سازوبرگ اسب و پارچه های زخم    محقق می گردد. تصور می شود که  شکل التهاب ملتحمه ای بیماری  توسط مکس ها بویزه جنس موسکا و استوموکس منتشرشده و شکل ریوی بیماری بواسطه استنشاق انتشار می یابد. 

 

نشانه های بالینی و آسیب شناسی

بیماری بطور طبیعی در اسب سانان  ایجاد می شود. دوره نهفته بیماری از چند هفته تا تا چند ماه گسترده است. بیماری بطور نمادین موجب بروز ضایعات گرهکی زخمی شونده پوستی  ، ابتداعاً در نقطه ورود عامل بیماری  می شود. گرهکهای ایجاد شده حدوداً 10 تا 20 میلی متر قطر داشته  و با قوام سختی در طول مجاری لنفی موضعی ملتهب وپیچ خورده شبیه طناب تشکیل می شوند(تصویر  زیر).  برخی از گرهک ها زخمی شده و چرک غلیظ کرمی و خونین رنگی از آنها تخلیه می گردد.   پوست سر ، گردن ، سینه  و پاهای قدامی و خلفی غالباً در گیر می باشد. در صورت درگیری پوست ناحیه درونی  عفونت کیسه بیضه، حشفه و پستان را نیز درگیر می نماید. گرهک های احاطه کننده مفصل ممکن است به ساختار های  زلالی مفصل وارد شده  منجر به التهاب مفصلی ثانویه شوند.  ضایعات معمولاً پس از 2 تا 3 ماه  به خودی خود بهبود یافته ، منجر به تشکیل داغ زخمهای ستاره ای می شوند.  در موارد کمتری ممکن است ضایعات گرهکی در  حفرات بینی و چشم تشکیل شده و سبب التهاب بینی ، التهای سینوسها و التهاب ملتحمه شوند. بیماری اولیه و منتشره ریوی  در اسب ها اندامهای درونی را درگیر ساخته و با  پیامد مرگ باری همراه است .  برخی از اسبها ممکن است تنها ضایعات پوستی فیبری و کلسیفیه شده ای را در محل عفونت نشان داده و تنها می توان با روش آزمون پوستی هیستوفارسین مثبت  یا آزمون سرم شناسی آن را شناسایی نمود. به لحاظ اسیب شناسی بافتی یک واکنش گرهکی چرکی با دگر سانی لیفی (فیبرو پلازی) و غلبه یاخته های بیگانه خوار و غول پیگر مشهود می باشد. مخمر های بیضی  تا کروی شکل در ابعاد قطری3-5 در 2.5-3.5 میکرومتر هم بصورت برون یاخته ای و درون یاخته ای در بیگانه خوارها و یاخته های غول پیکری که معمولاً محاط با هاله ای در موقع رنگ آمیزی با گیمسا یا هماتوکسیلین ائوزین هستند قابل شناسایی می باشند(تصویر 13).  شکل جلینه ای (میسلیا) ندرتاً در بافت دیده می شود. استفاده از روش PAS یا پاد تن درخشان می تواند برای تسهیل نشان دادن عامل بیماری در مقاطع بافتی بکار رود.  

   

 

 

تشخیص بیماری و تشخیص تفریقی

تشخیص احتمالی با نشان دادن ریزجاندار در فروتی های ترشحی  یا مقاطع بافتی  بدست آمده از ضایعات محقق می گردد. تایید تشخیص  با کشت مثبت هیستوپلاسما فاریسینوزوم  یا نشان دادن قارچها با آزمون ایمونو فلورسانس مستقیم  انجام می گردد. چندین روش دیگر به منظور تایید تشخیص مورد استفاده و تصیف قرار گرفته است. این روشها عبارتند از آزمون پوستی مانتوکس  با بکار گیری هیستوفارسین و تشخیص سرمی با استفاده از آزمون ایمونو فلورسانس، آزمون ترسیب خونی غیر فعال  یا ELISA . پادتن های مقابل هیستوپلسما فارسینوزوم در هنگام   و یا پس از آغار نشانه های بالینی ایجاد می شوند. خرگوش، موش و خوکچه هندی بطور تجربی با استفاده از ترشحات حیوانتی که بطور طبیعی آلوده شده اند  می توانند آلوده شوند.  التهاب مجاری لنفاوی همه گیر در اسب ها بایستی بطور بالینی از اسپوروتریکوزیس، التهاب مجاری لنفاوی زخمی شونده( کورینه باکتریوم پزودوتوبرکلوزیس) ،زخم های کم درد با سبب شناسی رودوکوکوس اکوئی و سراجه(شکل پوستی بیماری مشمشه  بواسطه بورک هولدریا مالئی) تمیز شوند .  

 

 

 

 

 

 

 

 


گزارشی از یک تشخیص .

•یک سگ ماده نژدآمیخته هیلراخته به منظور تخلیه ضایعه جلدی موجود در پهلوی سمت راست حیوان با تب بینابینی ، درد ستون فقرات، فلجی نسبی پاهای لگنی و سستی عضلانی که در طی 12 ماه پیشرفت نموده به درمانگاه مراجعه نموده .در ارجاع یک سال پیش حیوان قبل از این مراجعه جهت تخلیه مجاری جلدی توسط دامپزشک قبلی اقدام به نمونه برداری جلدی و کشت اولیه شده بود. 

•ارزیابی های آسیب شناسی بافتی نشانگر یک التهاب کرهکی چرکی (pyogranulomatous inflammation) با التهاب عروقی شدید بوده و نتیجه کشت باکتریایی هوازی و بی هوازی نیز منفی بوده. 

•عکس برداری سینه ای حاکی از معمول بودن بافت اسفنجی ریه و عدم حضور بافت گرهکی (گرانولمای) قارچی است. ادرار از نظر آلودگی بلاستومیستی  توسط آزمون کمی ارزیابی آنزیمی ایمنی ساندویجی(sandwich enzyme immunoassay) بررسی شده که نتیجه منفی بوده. 


•پنتوکسی فیلین به میزان 22 میلی گرم برای هر کیلو بطور خوراکی هر 8 ساعت  تا 30 روز جهت درمان التهاب عروقی(واسکولیت) تجویز که با بهبود اندکی در مجاری تراوشی پوستی همراه بوده. داروی ضد التهابی پردنیزولون به میزان 1 میلی گرم برای هر کیلو گرم خوراکی هر 24 ساعت موجب بهبود تب و ضایعات تراوشی جلدی شده. با کاهش میزان مصرف پردنیزولون تا 0.25 میلی گرم برای هر کیلو در هر 24 ساعت تب بازگشته و ترشحات شروع به خروج نمودند.

•سابقه سفر به تگزاس غربی و کالیفرنیای جنوبی وجود دارد که مربوط به 5 سال پیش می شود. در معاینه فیزیکی سگ آرام ، هشیار ، پاسخ دهنده است ، به نظر دچار کم آبی است و مخاطات صورتی هستند، زمان پرشدن مجدد مویرگی معمول بوده و تعداد ضربات قلبی و سرعت تنفسی عادی است.   دمای راست روده ای 40 در جه سانتی گراد بوده. سگ فلجی نسبی داشته و در ملامسه ناحیه سینه ای کمری ستون فقرات نشانه های درد ابراز می دارد. ضایعات پوستی شامل ریزش مو با ضخیم شدگی جلدی است و مجاری ترشحی دارای تراوشی سروزی سرخ رنگ و مخاطی چرکی  در پهلوی سمت راست هستند. یک توده زیر جلدی نوسانی بین دنده های 12 و 13 در ناحیه زیر ستون مهره ای سمت چپ ملموس بود. هیچ گواهی از اختلالات شبکیه ای ، مخاطی جلدی یا درد استخوان های طویل وجود نداشته، و سگ از نظر عصبی وضعیت مناسبی داشت.دیگر موارد مورد بررسی معاینات بالینی در محدوده های معمول خود بودند. 

•تاریخچه و تظاهر بالینی موجود یک تشخیص تفریقی اولیه برای  درد ناحیه سینه ای کمری، تب ، مجرای تراوشی و توده زیرجلدی نوسانی مبتنی بر وجود جسم خارجی مهاجربا احتمال عفونت ثانویه باکتریایی را ارائه می نمود. 

آزمایشهای یاخته شناسی مایع بدست آمده از توده نوسانی زیر ستون مهره ای سمت چپ نشانگر التهابی آمیخته با نوتروفیلهای غیر استحاله ای غالب  و فقدان هر  نوع ریزجانداری بود. کشت باکتریایی هوازی مایع بدست آمده از مجاری ترشحی رشد استافیلوکوکی و استرپتوکوکی (Staphylococcus pseudintermedius   و Streptococcus dysgalactiae) را در پی داشته. 

•شمارش کامل یاخته های خونی(CBC) نشانگر یک کم خونی یاخته ای  رنگی عادی(normocytic normochromic)  با هماتوکریت 0.35 که حد مرجع آن 0.39-0.57 است  با لوکوسیتوز خفیف مشتمل بر نوتروفیل های بالغ به میزان 109×12.2  عدد در لیتر( حد مرجع 2.6-10 ×109 عدد در لیتر) بوده.  تابلوی زیست شیمیایی سرمی بجز برای گلوبولین(49 گرم در دسی لیتربوده حد مرجع 22تا 35 گرم در دسی لیتر می باشد ) که بالا بود در دیگر موارد در حد معمول است و حاکی از وجود یک پاسخ التهابی است. 

یک سیتی اسکن از ناحیه سینه و شکم  در تحت شرایط بیهوشی عمومی انجام  گردید که نشانگر گرهک های ریوی  با تورم متوسط گره های لنفی میان سینه ای راسی است. یک نشت متوسط تا  لیز نمای قدمی شکمی در بدنه مهره ای سینه ای 13  مشتمل بر یک روند التهاب استخوانی وجود دارد. بسته های متعدد مایع در بافت های زیر جلدی موجود بوده که بزرگترین آن در عضلات زیر ستون مهره ای سمت چپ در سطح سیزدهمین مهره سینه ای و در بافت های زیر جلدی مجاور مدخل لگنی سمت راست دیده می شود.                  

 

•سگ بیمار با آموکسی سیلین /اسید کلاواولانیک (25 میلی گرم برای هر کیلوگرم  خوراکی هر 8 ساعت ) تحت درمان  قرار گرفته تا عفونت باکتریایی ثانویه  مفروض برای وجود جسم خارجی زیر جلدی مورد گمان درمان شود.به صاحب حیوان جهت انجام درمان برای 2 ماه آموزش لازمه داده شد تا لنگش ، دمای بدن و مجاری ترشحی مورد پایش قرار گیرد. در حیوان  رجعت تب، لرزش و ترشحات پوستی علارغم انجام درمان با آموکسی سیلین/ اسید کلاواولانیک ادامه یافت. 

•همچنین حیوان دچار لنگش در پای خلفی سمت راست شد و تورم  بافت نرم  جدیدی در سطح مفصل تارس سمت راست بارز گردید. حیوان پس از 6 ماه از تظاهر نخست بیماری به درمانگاه مراجعه نمود. یافته های معاینه بالینی مشابه با تظاهر اولیه بیماری بعلاوه تورم تارسی سمت راست بود. 

•یک ستی اسکن مجدد از سینه و شکم گرهک های ریوی ایستا را نشان می داد و نشت صفاقی گسترش یافته بود. بدنه مهره 13 سینه ای و کمری 1 لیز پیشرونده مشمول التهاب استخوانی پیشرونده داشت. بسته مایع قبلی در عضله زیر ستون مهره ای سمت چپ در سط مهره 13 سینه ای بزرگ تر شده بود اما بسته های مایع راست دمی  کاهش ابعادی داشتند. یک جسم خارجی ماندگار نامکشوف مورد گمان بوده و بخش های سینه ای دمی و شکم بدین منظور مورد جراحی اکتشافی قرار گرفتند.  یک برش بیضی پیرامون بخش متورم زیر جلدی نوسانی بر روی ناحیه راسی پهلوی چپ در مجاورت دنده 13 داده شد و بافت زیر جلدی پیرامونی کالبد شکافی شده تا بافت غیرعادی جدا گردید، بطوری که برداشته شده و برای آسیب شناسی ارسال گردید. در زیر بافت متورم مجاری تراوشی متعددی  مشخص گردید و ارتباط آن با حفره سینه ای مستند شد، اما هیچ جسم خارجی معین نگردید. صفاق، عضلات شکم و بافت های زیر جلدی بخیه شده و سند تخلیه ای در راس پهلوی چپ قرار داده شد. پوست با استفاده از گیره های بسته شد. 

•آسیب شناسی بافتی بافت شکم بطور بارز نشانگر یک التهاب جلدی گرانولمایی چرکی موضعی با تهاجم لنفوسیتی و یاخته های پلاسمایی  و آماس بافت همبندی با مجاری ترشحی و هاگچه های  قارچی درون ضایعه است. هاگچه های قارچی ساختاری مدور داشته  با قطری در حدود 30-40 میکرومتر و ضخامت 2 میکرومتری  با دیواره های سلولی بازوفیلی کم رنگ  و  عناصر مرکزی اسیدی بازی دوست کم رنگ بی شکل ناهمسان که حاوی گردکچه های (spherule) کوکسیدیوایدو ایمیتیس هستند (تصویر ). یافته های فوق دارای مطابقت با تشخیص کوکسیدیوایدو میکوز منتشره  با درگیری جلدی، مهره ای  و ریوی دارند. 

 

متن کانل مقاله شامل تشخیص، درمان، پایش و کنترل بیماری

در قالب Powe Point را  با کلیک برروی نماد زیر دریافت فرمایید.

 



عفونت توام تریکوموناس فتوس و ژیاردیا دئودنالیس در دو گربه

 


عفونت توام  تریکوموناس فتوس و  ژیاردیا دئودنالیس در دو گربه مبتلا به اسهال مزمن.

 

 

Coinfection with Tritrichomonas foetus and Giardia duodenalis in Two Cats with Chronic Diarrhea 

 

 

تظاهر بیماری 

دو گربه ماده مین  هم توله شش ماهه توسط یک دامپزشک تحت معاینه قرار داشته اند بطوری که یکی از آنها تاریخچه ای سه ماه از اسهال متعفن آبکی داشته .  تشخیص قبلی بدنبال تجزیه تحلیل مدفوعی در هر دو گربه یک عفونت آسکاریسی پایدار را نشان داده و حیوانها توسط درمانگر با میلبی مایسین اوکسیم  و پرازی کوآنتل (به ترتیب 2 میلی گرم برای هر کیلوگرم و 5 میلی گرم برای هر کیلوگرم ، خوراکی  تک دوز )تحت درمان قرار گرفته اند . بدلیل تداوم اسهال  در گربه مبتلا تجزیه و تحلیل مدفوع به منظور تعیین تاثیر گذاری در مان بر علیه آسکاریس و آلودگی با ژیاردیا  تکرار شده . نتیجه آزمایش در گربه برای آنتی ژن مدفوعی ژیاردیا مثبت بود(IDEXX SNAP_ Giardia Test) و تحت درمان فنبندازول (50 میلی گرم برای هر کیلوگرم  خوراکی تک دوز ) برای 5 روزقرار گرفت، که تنها بهبودی متوسط و گذرایی در قوام مدفوع حاصل گردید. چنانکه  چند هفته پس از این درمان اسهال آبکی تداوم یافت. آزمایش مدفوع دیگری انجام شد که حضور آنتی ژن ژیاردیا را آشکار نمود. 

 درمان با  اسپیرامایسین و مترینیدازول (به ترتیب 75000واحد برای هر کیلوگرم  و 12.5 میلی گرم برای هر کیلو  خوراکی یکبار در روز ) برای 10 روز انجام شد. مدفوع قوام یافته و بدبود نبود، اما چند روز بعد از درمان نشانه ها بازگشتند. در این مدت گربه ها هنوز از همان بستر استفاده می نمودند و حتی  مدفوع آن که همیشه شکل می گرفت  شروع به تظاهر اسهال موکوسی نمود. لذا نمونه های مدفوع  اخذ شده از دو حیوان برای آزمایشگاه انگل شناسی  دامپزشکی برای ارزیابی انگلی ارائه گردید.  تمامی تجزیه تحلیل های  انگل شناسی برای  هر دو نمونه مدفع در هر دو گربه انجام گردید.  نخست دو نمونه پس از یخچالی شدن در همان روز ارزیابی شدند، در حالی که نمونه های متعاقب بصورت تازه در عرض سی دقیقه پس از تخلیه مدفوع مورد ارزیابی قرار گرفتند. با فن آوری غوطه وری گریز از مرکزی توسط محلول نیترات سدیم(NaNo3) اسمیر های تازه مدفوع تهیه و با محلول لوگول رنگ آمیزی شدند، و تعین آنتی ژن مدفوعی با استفاده از کیت تجاری در دسترس انجام گردید.  هیچ نوع کیست تک یاخته ای  یا تروفوزوئیت  و هیچ تخم انگلی با روش گریز از مرکزی  در هر دو گربه معین نشد،در حالی که برای آنتی ژن مدفوعی  ژیاردیا  مثبت بود. به هر حال در اسمیر مدفوع رنگ آمیزی شده با محلول لوگول که از نمونه یخچالی  گربه مبتلا به اسهال آبکی مزمن گرفته شد بود چندین کیست و تروفوزوئیت ژیاردیا دئودنالیس و عناصر نامعین دیگر پیدا شد. بعداً معلوم شد که این عناصر نامعین کوچک تر از کیست و تروفوزوئیت ژیاردیا دئودنالیس  ( با طول میانگین 8.18 میکرومتر با حداقل حد اکثر طول  6.98-8.88 میکرومتر ؛ پهنای میانگین 6.35 با حداقل –حداکثر اندازه 6.06-6.83 میکرومتر) قطره ای شکل و به رنگ قهوه ای هستند. یک رنگ آمیزی اضافی با گیمسا برای این اسمیر های مدفوعی حضور این عناصر قطره ای شکل نامعین  به همراه کیست ها و تروفوزوئیت های ژیاردیا دئودنالیس را تایید نمود (تصویر 1)  و معین شد که دیگر عناصر ویژگی های ریخت شناسی مشابهی را با تروفوزوئیت های تریکوموناس از خود نشان می دهند(تصویر 2).

 

تصویر 1: اسمیر های مدفوع یک گربه مین 6 ماهه مبتلا به اسهال آبکی مزمن  رنگ آمیزی شده با محلول لوگول (a-c)  و گیمسا(d-f) . a و d نشانگر تروفوزوئیت ژیاردیا دئودونالیس بوده؛ b و e نشانگر کسیت ژیاردیا دئودونالیس می باشند.  C و f تریکوموناد های قطره ای شکل را نشان می دهند. 

 

 

تصویر 2:  تریکوموناد ها در اسمیر مدفوع  اخذ شده از کربه دچار اسهال . نوک پیکان در  a  نشانگر تاژک قدامی برآمده از تروفوزوئیت  بوده ، در حالی که نوک پیکان در b نشانگر غشای مواج است.

 

 

 

در رنگ آمیزی گیمسا این عناصر قطره ای شکل نامعین به رنگ آبی روشن تظاهر می نمودند، آنها سطح نسبتاً صافی داشته و بخشی مواج داشتند ، همچنین دارای یک ساختار خطی منحنی درونی به رنگ بنفش -صورتی  بودند ، مشابه با رگبرگ منحنی مشهود درکیست کاذب تریکوموناس فتوس گاوی . علاوه بر این برخی از این عناصر قطره ای شکل نامعین در اسمیر رنگ آمیز شده با محلول لوگول یک ساختار بیضی شکل درونی را نشان می دادند(تصویر 3).

 

تصویر 3: ریخت شناسی نمونه  از تریکوموناد های مشهود درنمونه اسمیر تهیه شده از مدفع رقیق شده با محلول نمکی گربه مبتلا به اسهال. نوک پیکان در  a و b به ترتیب  نشانگر تاژک قدامی و غشای مواج  می باشد. 

 

 

 مطابق با ویژگی های ریخت شناسی عناصر انگلی یک  عفونت مشکوک به تریکوموناس فتوس  یا بواسطه پنتاتریکوموناس همونیس مورد فرض واقع گردید . ارزیابی و تجزیه تحلیل دومین نمونه های مدفوع رقیق شده توسط محلول نمکی  مدفوع تازه اخذ شده تنها حضور تروفوزوئیت های متعلق به تریکوموناس فتوس/ پنتا تریکوموناس هومونیس را که غشایی مواج ، تاژک و حرکت سریع به جلو دارند را تایید نمود(تصویر 4).

 

تصویر 4: عناصر نامعین قطره ای شکل در نمونه اسمیر مدفوع رنگ آمیزی شده با محلول لوگول a و گیمسا b-c . نوک پیکان در a نشانگر ساختار بیضی درونی است. نوک پیکان در b نشانگر ساختار خطی منحنی است . نوک پیکان در c نشانگر بخش مواج سطحی است.  

 

 

نمونه های مدفوع توسط  روش  realtime PCR  با هدف ژن rRNA ریبوزومی 5.8S تریکوموناس فتوس مورد پردازش و  ارزیابی ملکولی قرار گرفتند. ارزیابی ملکولی اسید نوکلوئیک استخراج شده از نمونه های مدفوع  هر دو گربه حضور ریزجاندار تریکوموناس فتوس را تایید نمود. تشخیص نهایی آلودگی توماً با ترکوموناس فتوس و ژیاردیا دئودونالیس در هر دو گربه بود. متعاقب این نتایج نهایی آزمایشگاه انگل شناسی و تشخیص اولیه آلودگی با تریکوموناس فتوس هر دو حیوان تحت درمان با رونیدازول قرار گرفتند( 30میلی گرم برای هر کیلو خوراکی یک بار در روز ) برای 14 روز. پیش از  تعلیق درمان ارزیابی های انگل شناسی و آزمون PCR انجام  و نمونه های مدفوع منفی بودند.  شش هفته پس از درمان صاحب دام گزارش نمود که گربه مدفوع عادی داشته و نتایج  آزمایشگاه انگل شناسی برای مدفع گربه ها منفی است.