سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

تزیق هورمون آزاد کننده محرک رشد اندام های تناسلی(GnRh) در گاوها


تزیق هورمون آزاد کننده محرک رشد


اندام های تناسلی(GnRhدر گاوهای


انتقال جنین یافته به منظور کاهش اتلاف آبستنی


 

 

 


گزارش های سالیانه انجمن فنآوری انتقال جنین(IETS) حاکی است که استفاده جهانی از روش انتقال جنین در سالهای اخیر به سرعت افزایش یافته است. جهت دست یابی به تصویری روشن از اهمیت این فنآوری در سال 2016 رویانهای نژاد گوشتی مورد انتقال قرار گرفتند. بطوری که این میزان انتقال رویانی برای اولین بار بیشتر از موارد انتقال یافته در همان سال بوده، چیزی در مجموع 666000 مورد.

بدین منظور در خانواده پستانداران شامل گاو ها ، سطح بالایی از پروژسترون جهت ایجاد و تثبیت آبستنی مورد نیاز است. غلظت های بالای پروژسترون ، ابعاد رویان و تولید اینترفرون ـتاو(IFN-T) را افزایش می دهد ، در حالی که همین امر در روزهای 6 و11 پس از تلقیح مصنوعی اثرات مخالفی داشته است.

یکی از راهبرد های فنی به منظور افزایش غلظت پروژسترون  و بهبود نسبت های آبستنی پس از تلقیح رویانی در گاو تزریق hCG است. به هر حال ، مطالعات مربوط به اینکه کدام یک از هورمونهای hCG یا GnRh بدنبال انتقال جنین و در جهت ایجاد یک جسم زرد کمکی و افزایش میزان ترشح پروژسترون بایستی تجویز شود ، چندان روشن نیست. برخی از مستندات حاکی از افزایش پروژسترون و نسبت های آبستنی است در حالی که در موارد دیگر اینگونه نیست. مسئله این است که تغییر در روند پویش فولیکولی به سبب القای تخمک گذاری ناشی از یک درمان GnRh یا hCG نیز می تواند زمان تحلیل جسم زرد را تغییر دهد و این امر قادر است نقشی در معیوب سازی باروری ایفای نماید. کلید حل این مسئله یافتن زمان بهینه به منظور تزریق این هورمونها است، به گونه ای که آنها بطور موثری آبستنی را در گاوهای انتقال جنین یافته  تحریک کنند.

متعاقب چنین استدالی ، یک مطالعه تولید مثل شناسی با هدف دست یابی به اثر تجویز 200 میلی گرم از  GnRhدر روز پنجم پس از اجرای آئین گان (پروتوکل) همزمان سازی تخمک گذاری  در شکل گیری جسم زرد کمکی، غلظت پروژسترون، ابعاد رویانی ، و باروری تلیسه های انتقال جنین یافته ، اجرای و  انتشار یافته است . مطالعه فوق در بر گیرنده 1562 تلیسه  همزمان سازی شده( با میانگین سنی 17.6±2.9 ماه) با استفاده از روش سیدر گذاری می باشد.  

1-      8 روز پیش از تزریق GnRh  سیدر گذاری می شود.

2-      3 روز پیش از تزریق GnRh سیدر را برداشته و PGF2α ( به میزان 500 میلی گرم کلوپروستونول) تزریق می گردد.

3-      دو روز پیش از تزریق GnRh دومین تزریق  PGF2α انجام می شود.

4-      GnRh (به میزان 100 میلی گرم گنادو ریلین استات) به منظور القای تخمک گذاری تزریق می گردد.

پنج روز بعد از تزریق GnRh تلیسه ها بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند ، یک گروه  درمان نشده(شاهد) و یک گروه که 200 میلی گرم دیگر از GnRh را دریافت داشته اند. تمامی  موارد رویان تازه 7 روزه را بین روزهای 6 و 8 پس از تزریق اولیه GnRh دریافت نمودند. وضعیت آبستنی با استفاده از فراصوت راست روده ای (اولتراسوند) در روزهای 5 ، 33 و 60 پس از اولین تزریق GnRh ردیابی می گردید.

علاوه بر این در روزهای 12 پس از اولین تزریق GnRh 718 تلیسه به منظور ارزیابی تخمک گذاری، بواسطه درمان GnRh القایی، اسکن شدند ؛ در روز 33 پس از اولین تزریق یک بررسی فراصوتی اجرای گردید تا ابعاد رویان و کیسه آمنیوتیک را معین سازد. علاوه بر این سطوح پروژسترون سرمی  در روز های 12 (در 467 تلیسه) و 21 (در 837 تلیسه) پس از اولین تزریق GnRh  و پروتئین B مختص آبستنی (PSPB) در روز 28(در 843 تلیسه) پس از اولین تزریق GnRh تعیین گردیدند. 

اصلی ترین یافته های به شرح ذیل بود:

1-      در روز 5 پس از اولین تزریق GnRh 83.9% از تلیسه های درمان شده دارای جسم زرد کمکی حاصل از تخمک گذاری القای شده توسط GnRh تلقیحی داشتند.

2-      در روز 12 پس از اولین تزریق GnRh غلظت پروژسترون بطور معنی داری در تلیسه های درمان شده بالاتر از گروه شاهد بود  (7.2 ± 0.1 ng/ml versus 6.0 ± 0.1 ng/ml).

3-      درصد آبستنی در روزهای 33 و 60 پس از اولین تزریق GnRh برای رویانهای انتقال داده شده در مرحله توسعه بلاستوسیتی بالاتر از رویانهایی بوده که در مرحله بلاستوسیتی انتقال یافته اند : 45.9% در مقابل 28.6%  و 33.5% در مقابل 22.7%  به ترتیب در گروه شاهد و 42.1% در مقایسه با 30.8% و 35.7% در مقابل 23.5% در گروه درمان شده با GnRh بوده.

4-      درمان با GnRh بطور معنی دار تغییری در نسبت آبستنی ایجاد نکرده بود، اما موجب افت تلفات آبستنی  بین روزهای 33 و 60 پس از اولین تزریق GnRh در تلیسه هایی که رویانهای مرحله توسعه بلاستوسیتی دریافت نموده بودند شده بود (15.2% در مقابل 27.1% افت  برای گروه درمان شده در مقابل گروه شاهد). 

5-      به هر حال حضور جسم زرد کمکی در روز 33 پس از اولین تزریق GnRh  ملازم با افزایش تلفات آبستنی بین روزهای 33 و 60 پس از اولین تزریق GnRh  در گیرنده های رویانی(تلیسه ها) و در رویانهای مرحله توسعه بلاستوسیتی است (11.6% در مقابل 27.6% به ترتیب در دامهای  دارای  یا فاقد جسم زرد کمکی ).

خلاصه اینکه درمان با GnRh در روز 5 پس از تزریق اولین GnRh متعاقب اجرای آئین گان  بکار رفته در این مطالعه منجر به تخمک گذاری  و تشکیل جسم زرد کمکی ، افزایش سطوح پروژسترون گردش خونی و کاهش تلفات آبستنی در تلیسه های انتقال جنین یافته با رویانهایی که در مرحله توسعه بلاستوسیتی بوده اند  شده ، اما در رویان های که در مرحله بلاستوسیتی دریافت شده اند این امر صادق نیست. 

 

Reference:

García Guerra A, Sala R, Carrenho-Sala L, Baez G, Lemos MottaJ, Fosado M, Moreno J, Wiltbank M. 2020. Postovulatorytreatment with GnRH on day 5 reduces pregnancy loss inrecipients receiving an in vitro produced expanded blastocyst.Theriogenology.141: 202-210. 


گزارشی از یک تشخیص درمان 4

 

تاریخچه مورد و مشاهدات:

یک گاو شش ساله غیر توصیفی آبستن به درمانگاه  با شکایت دامدار از وجود ترشحات بدبو از مهبل در طی یک هفته گذشته، ارجاع گردیده. دامدار مدعی است که دام فوق 9 ماه پیش تلقیح مصنوعی شده و توسط دامپزشک محل بخاطر داشتن تب در طی ماه ششم آبستنی تحت درمان قرار گرفته. دام  چهار روز پیش توسط دامپزشک تحت تجویز کلوپروستنول به میزان 500 میکروگرم و 5 میلی لیتر دی اتیل استیل بسترول  به منظور القای زایمان قرار گرفته . معاینه فیزیکی  دام نشانگر بالابودن دمای بدن و خروج ترشحات بدبو از مهبل است (تصویر 1).

تصویر شماره 1: وجود ترشحات شکلاتی متعفن در مهبل

معاینه مهبلی نشان داد که دهانه مهبل بدرجاتی باز بوده ، در حالی که معاینه راست روده ای حاکی از عدم وجود نبض شریانی خاص رحم(فریمتوس)، نبود حرکات جنینی و نبود مایعات جنینی بود. ابعاد گوساله کوچک تر به نظر می رسید و به شدن در رحم متراکم می نماید. نگاره فراصوتی(سونوگرافی) نشان داد که ضربان قلب جنین وجود نداشته  و ساختار اسکلتی جنین نامنظم است. پراسنجه های خونشناسی نشانگر لوکوسیتوز، و نوتروفیلی بوده و پراسنجه های زیست شیمیایی سرم نشانگر افزایش خفیف سطح BUN و کراتینین بود. بر اساس یافته های معاینات فیزیکی ، معاینات مهبلی ، معاینات راست روده ای  و نگاره های فراصوتی وضعیت جنین مومیایی شده تشخیص داده شد و تصمیم بر مدیریت دارویی دام گذاشته شد.  

نگاره فراصوتی از گاو درگیر

 

درمان و بحث

حیوان تحت تزریق داخل عضلانی  Epidosin  به میزان 20 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن و اکسی توسین با دوز کلی 25 واحد به منظور القای دفع جنینی قرار گرفت. بدلیل عدم دفع جنین تصمیم گرفته شد که عمل جراحی سزارین انجام شود. دام با تزریق درون سیاهرگی مایعات ، ترکیبات پاد زیستی  و داروهای بهبود بخش پایدار گشته و برای جراحی آماده شد. در تحت بی حسی موضعی  با لیدوکائین 2% بذل شکم در بخش پایینی ناحیه پهلو با خواباندن  دام در پهلوی سمت راست انجام شد. چادرینه ظاهری یرقانی داشته (تصویر 2) در حالی که رحم باردار بصورت ساختاری سخت و متراکم تظاهر می نمود.

تصویر شماره 2: چادرینه یرقانی رنگ


رحم به دقت به سمت محل شکافت شکم کشیده شده (تصویر 3) با گرفتن پایانه های شکاف شکمی و رحم بصورت فشرده از ایجاد آلودگی پرده صفاقی ممانعت بعمل آمد.

تصویر شماره 3: فشردن رحم در محل برش جراحی 

 شکاف رحمی ایجاد و جنین مومیایی شده به همراه پرده های جنینی نکروزه شده آن خارج گردید. مجرای رحمی  با نرمال سالین شستشو و زخم رحمی با روش های استاندارد بخیه بسته شد. محوطه صفاقی با استفاده از نرمال سالین تخلیه شده و 400 میلی لیتر محلول مترینیدازول به داخل محوطه تزریق گردید. زخم شکاف شکمی با روش استاندارد بسته شد. جنین آب رفته و پوشیده از ترشحات قهوه ای بد بو بود(تصویر 4).

تصویر شماره 4: جنین مومیایی شده پوشیده از مایعات قهوه ای رنگ 

پس از عمل ، دام تحت درمان با سیپروفلوکساسین بصورت داخل سیاهرگی  به میزان 5 میلی گرم برای هر گیلوگرم وزن بدن  و مترینیدازول به میزان 10 میلی گرم برای هر کلوگرم وزن بدن  برای7 روز قرار گرفته ، و مایع درمانی با نرمال سالین به میزان 10 میلی لیتر برای هر کیلو و رینگر لاکتات 10 میلی لیتر برای هر کیلو وزن بدن برای 3 روز قرار داشته. تزریق ملوکسیکام به میزان 0.2 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن  بصورت زیر جلدی برای 3 روز انجام شد. تب و ترشحات گندیده از رحم تا روز چهارم پس از عمل قابل توجه بوده و حیوان قادر به نشخوار در روز 5 پس از عمل گردید. بخیه های پوستی در روز 12 پس از عمل برداشته شد و در آن زمان زخم بطور کامل بهبود یافته بود. وضعیت موجود در گاو غیر توصیفی در نهمین ماه آبستنی تشخیص داده شده. آرتور و همکاران (1996) اظهار داشته اند که این حالت ممکن است در نژاد های داخلی و خارجی گاو و آمیخته های آنها دیده شود. بروز تب در مورد اخیر که گفته می شود در طی شش ماهگی آبستنی دام وجود داشته ممکن است به دلیل یک بمیار عفونی موجب مرگ جنین بوده باشد.  دروست(2007) اظهار داشته که عوامل عفونی چون لپتواسپیرا، کمپیلوباکتر و بیماری مخاطی موجب مرگ جنین بدون سقط شده که منجر به جنین مومیایی می شوند.      معمولاً جنین مومیایی شده به سختی تشخیص داده می شود چرا که یک وضعیت بدون نشانه است، اما در این مورد اخیر وجود ترشحاد متعفن از مهبل به احتمال وجود اختلالی مربوط به آبستنی کمک نموده. شکافت اکتشافی رحمی در مورد اخیر به منظور  خارج کردن جنین به جهت موفق نبود درمان دارویی انجام شده. عزیزالنساء و همکاران (20101) اظهار داشته اند که پروستاگلاندین بعنوان داروی انتخابی برای جنین مومیایی شده و عمل جراحی در مواردی که این درمان پاسخ نمیدهد پیشنهاد می گردد.عزیزالنسا و همکاران (2010) مستقیماً جراحی سزازرین را برای درمان این حالت انتخاب نموده اند بدون اینکه اقدام دارویی نمایند و نتایج رضایت بخشی نیز داشته اند. آرتور و همکاران(1996) اظهار نظر نموده اند که  درمان با پروستاگلادین ممکن است منجر به دگر دیسی جنین مومیایی شده به جنین لهیده شده گردد . عدم موفقیت در درمان با کلوپروستونول در مورد اخیر ممکن است ناشی از سن پیشرفته جنین مومیایی شده باشد.مشاهدات مشابهی نیز توسط جاکسون و کوپر (1977)در گاوهای آبستن  و کومار و همکاران (a2017) در بز های آبستن  با جنین های مومیایی شده گزارش شده .  ترشحات متعفن مشهود در این مورد حاکی از آغازز تغییرات اهیدگی در جنین است. کومار و همکاران (b2017) مایعات چرکی متعفنی را در شکم یک سگ  با روند مومیایی شدن و لهیدگی  نابجای (خارج از رحمی) جنین مشاهده کرده اند. در گاو اخیر درمان جراحی انجام شده و مراقبت های بعد از عمل بهبودی خوبی را به همراه داشته و مشکل پس از جراحی نیز دیده نشده.

 

 

 

 


مروری بر آناپلاسموز گرانولوسیتیک سگ سانان

 

 

مروری بر آناپلاسموز گرانولوسیتیک سگ سانان

 

 

چکیده

آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم یک عامل بیماریزای نوپدید انسان، اسب، و سگ با انتشار جهانی است که توسط کنه های ایکسودید انتقال یافته و در انواع گونه های پستانداران کوچک وحشی پایدار گردیده . مطالعات اخیر این فرضیه را مطرح می نمایند که سویه های متعددی از A. phagocytophilum  ممکن است در جمعیت های حیوانات اهلی و وحشی گردش یافته و این سویه ها ممکن است گرایش میزبانی و روند بیماری زایی متفاوتی داشته باشند. این سازواره بواسطه ناتوان سازی عملکرد های کلیدی در نوتروفیل ، این یاخته های خونی را آلوده نموده و در درون آنها ابقاء می گردد، این عملکرد ها عبارتند از ، تحرک پذیری نوتروفیلی، روند بیگانه خواری، سازوکار انفجار تنفسی ، و واکنش یاخته های نوتروفیلی- اندوتلیالی و همچنین مداخله در روند مرگ برنامه ریزی شده یاخته ای.  عفونت توام با دیگر عوامل بیماری زای کنه برد نیز ممکن است محقق گردد، بویژه Borrelia burgdorferi . آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم موجب یک ناخوشی تب دار در سگها توام با سستی و بی اشتهایی می شود. نشانه های کمتر متداول عبارتند از لنگش، سرفه، تشنگی زیاد(استسقاء)، استفراغ ادواری و خونریزی . تشخیص بیماری مبتنی بر یافتن شکل مورولایی انگل در گلبولهای سفید دانه دار(گرانولوسیتها) خون محیطی ، ترکیبی از سرم شناسی  مرحله حاد و نقاهت با استفاده از فنآوری های پادتن درخشان و شناسایی DNA A. phagocytophilum با استفاده از آزمون PCR اختصاصی . اینکه آیا عفونت پایدار یا بازگشت عفونت با A. phagocytophilum پس از عفونت طبیعی محقق می شود ، نیازمند مطالعه بیشتری است،  با توجه به اغلب گزارش ها این فرضیه مطرح است که آناپلاسموز درسگ ها  یک بیمار خود محدود شونده بوده که به درمان دو هفته ای با داکسی سایکلین  به خوبی پاسخ میدهد.

کلید واژه: آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم، سگ، بیماری کنه برد

 

مقدمه:

آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم (با نام قبلی ارلیشیا اکویی، ارلیشیا فاگوسیتوفیلیا و در انسانها عامل ارلیشیوز گرانولوسیتی انسانی)یک کوکسی درون سیتوپلاسمی اجباری است که متعلق به خانواده آناپلاسماتاسه می باشد (تصویر 1) 

 

تصویر 1: درخت تکامل نژادی مبتنی بر ژن RNA ریبوزومی 16s ، نشانگر روابط میان آلفا پروتوباکتریا  متعلق به راسته ریکتزیال ها . مجموعه داده ها 1000بار تجدید نمونه شده و درصد های شاخه ها در گره های درختی ارائه شده . اسامی گونه ها و فامیل ها در سمت راست تصویر  آورده شده. 

 

 

 ساختار دیواره برون یاخته ای باکتری بطور چند ساختاری شبیه باکتری های گرم منفی است. این سازواره  یاخته های خونی سفید دانه دار(گرانولوسیتها)، عمدتاً نوتروفیلها و همچنین ائوزینوفیل ، را آلوده ساخته ، بطوری که در کیسک های متصل به غشاء حضور داشته و تکثیر نموده و ریز پرگنه هایی را بنام توتچه یا مورولا (نام لاتین توت) بوجود می آورد (تصویر 2).

 

 

تصویر 2 : شکل A نوتروفیل سگ حاوی یک توتچه آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم با رنگ آمیزی رایت. شکل B یاخته HL-60 آلوده با آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم که بطور توارثی دگر دیسی یافته تا یک پروتئین درخشان سرخ رنگ بنام گیلاس m  را بیان نماید

 

 

آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم  با واسطه کنه های ایکسودس منتقل می شود .این سازواره ابتداعاً پس از شناسایی آن در سیتوپلاسم یاخته های سفید خونی گوسفند در اسکاتلند بعنوان یک عامل بیماری زای دامپزشکی مورد توصیف قرار گرفت 8,9  .  بیماری در نشخوارکنندگان اهلی اورپایی نیز بعنوان تب کنه برد، شناخته شده و در گوسفند، گاو، بز و آهو نیز گزارش شده است. گزاش هایی از وقوع آناپلاسموز گرانولوسیتیک اسب ها در کالیفرنیا وجود دارد10.

در کالیفرنیا ابتداع  سگ ها از نظر ابتلا به آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم  مورد شناسایی قرار گرفته اند11 .اولین گزارش از ابتلاء انسان به بیماری در آمریکا به سال 1993  میدلند غربی باز می گردد,12 و پس از آن آناپلاسموز گرانولوسیتک انسانی بیشتر در آمریکا ، اروپا و آسیا شناسایی شده. 

این مقاله که در خصوص مواجه سگها با آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم نگاشته شده بطور موازی از نظر جغرافیایی ابتلاء موارد انسانی به بیماری در آماریکا رانیز گزارش می نماید. علاوه بر اسب ها، گاوها، گوسفندان، بزها و انسان واکنش سرمی متقاطع با دیگر گونه های آناپلاسما همچون آناپلاسما پلاتیس ، قابل تحقق بوده  که بالقوه انتشار واقعی عفونت آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم را فراتر از واقع نشان می دهد. با این همه  عفونت A. phagocytophilum در شتر  و گربه های اهلی کمتر گزارش شده34-37. تغییر نام عامل ارلیشیوز اسبی، ارلیشیا فاگوسیتوفیلوم  و ارلیشیوز انسانی  به آناپلاسما فاگوسیتو فیلیوم مبتنی بر نتایج توالی ژنی RNA ریبوزومی  16s بحث برانگیز بوده زیرا این سازواره ها از گونه های آناپلاسما نامیده شده قبلی همچون آناپلاسما مارژیناله به لحاظ گرایش به یاخته میزبانی متفاوت می باشد38.  علاوه بر این گونه های قبلی ارلیشیا از نظر حدت و توانایی آنها در ایجاد بیماری در گونه های مختلف ، متفاوت می باشند ، با انتقال متقاطع تجربی نشان داده شده ارلیشیا فاگوسیتوفیلیای اروپایی در اسب ها بی تاثیر بوده  و عامل ارلیشیوز گرانولوسیتیک انسانی جدا شده در آمریکا ناتوان از ایجاد بیماری در گاو بوده39. اکنون توجه محققین به تنوع رخ مون (فنوتیپ) در میان سویه های  آناپلاسما فاگوسیتوفیلیوم در موقیعت های جغرافیایی مختلف متمرکز گردیده. بغیر از لاماها نشخوارکنندگان اهلی در مریکا گزارشی ار ابتلا به A. phagocytophilum   ندارند. به نظر می رسد سویه هایی که موجب عفونت نشخوارگنندگان در اروپا و گوزن دم سفید در آمریکا می شوند به لحاظ نتایج برسی توالی ژنهای پروتئین های سطحی اصلی  از عواملی که سبب آلودگی  اسبها ، انسانها و سگ ها می گردند مجزای می باشند40,41.