سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Dr.javanroodi case report

چگونه آلودگی های سموم قارچی در خوراک دام را مدیریت نماییم؟

 

چگونه آلودگی های سموم قارچی  در خوراک دام را مدیریت نماییم؟

 

 


در صنعت غذا و غلات  مبارزه بر علیه سموم قارچی ، مجموعه ای از محصولات شیمیایی جانبی سمی تولید شده توسط کپک های موجود در مواد خام ، مورد توجه است زیرا که سلامتی و بهره وری دامها و محصولات صنعت طیور و دامهای اهلی را مورد چالش قرار می دهد.

سموم قارچی در میان مهمترین عوامل تنش زای  غذا برد تاثیر گذار بر تولیدات دامی  جای دارند. اثرات مخرب این سموم بیشمار بوده و افت مالی ملازم با این سموم  نامرئی قابل توجه می باشد. هزینه واقعی آلودگی با سموم قارچی در تولید پروتئین دامی نامعلوم است؛ به هر حال برای متخصصین تغذیه این امری ضروری است تا با محلولهای افزودنی غذایی اثرت این سموم را تخفیف داده و برای تولید کنندگان محصولات غذایی نیز پایش صحیح ، دست ورزی و آزمایش اجزای ترکیبی  آنها امریست لازم . چون سموم قارچی توسط کپک ها بعنوان پاسخ دفاعی طبیعی در مقابله به عوامل محیطی چون گرما، اکسیژن یا رطوبت ایجاد می شوند، لذا  تولید سموم قارچی  بطور معنی داری  بسته به منطقه، سال و فصل متنوع می باشد.   علاوه بر این  تنوع در وضعیت های رویشی ، انباری و دست ورزی نیز بر سطوح سموم قارچی در بخش های منفرد مواد خام تاثیر گذار است. در این مقاله  ما عمومی ترین موضوعات مرتبط با سموم قارچی که توسط متخصصین تغذیه، تولید کنندگان مواد غذایی و کشاورزان مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده و بهترین تجربیات  برای مبارزه با این دشمنان نامرئی در غذای دامی را ارائه نموده ایم.

 

تعیین سطوح آلودگی واقعی سموم قارچی

 

متاسفانه هیچ سطح ایمنی برای سموم قارچی متصور نیست، زیرا سموم قارچی قادرند اثرات منفی هم بر خود و هم دیگر سموم قارچی داشته باشند . معیار هایی عملی برای بیشینه سطوح  مطلوب که مربوط به تعداد محدودی از سموم قارچی است وجود دارد، اگر چه این معیارها به استثناء آفلاتوکسین B1 الزاماً قانونی نیستند. متاسفانه هیچ توافق بین المللی در خصوص این سطوح  با این تنوع گسترده ممالک  وجود ندارد.  

 

 

این محدوده های توصیه شده هرگز بعنوان یک آستانه ایمن مد نظر نیستند زیرا سطوح پایین تر اگر چه موجب بروز نشانه های آشکار نمی شوند ولی چنانکه امروزه تحقیقات نشان می دهد سبب بروز آسیب هایی در سطح یاخته ای در روده ها و دیگر اندامها می شوند. نخستین قدم در برنامه کاهش سموم قارچی تعیین و شناسایی سطوح واقعی آلودگی با سموم قارچی است. تجزیه و تحلیل سموم قارچی عموماً محدود به شناسایی آفلاتوکسین B1 ؛ دی اکسی نیوالینول(DON) ؛ زیرالینون (ZEA) ؛ اوکراتوکسینA (OTA) ؛ سم T-2  و فومونیزینز(FUM) بوده ،که در مجموع به Big6 معروفند، اما در خصوص 500 نوع سم قارچی دیگر و مشتقات آنها چه؟  به هر با با پیشرفت های حاصله در آزمونهای تشخیصی و فراوانی تجزیه و تحلیل ، کشاورزان و تولید کنندگان محصولات غذایی  انتظار ارزیابی های مبتنی بر بار سموم قارچی را دارند.  بعنوان مثال با شناسایی بهتر اثرات منفی سطوح پایین آلوگی هایی سموم قارچی ، اکنون تولید کنندگان بطور منظم تجزیه و تحلیل فومونیزینز و دی اکسی نیوالینول را بعنوان آئینگان مدیریتی رایج خود اجرای می نمایند. در نتیجه پژوهشهای اخیر در گستره ای وسیع روشن شده که شماری از سموم قارچی جدید و نوپدید مانند اننیاتین  یا آن سمومی که توسط گونه های آسپژیلوسی تولید می شوند همچون اسید تنوآزونیک در محتوای مواد غذایی حضور دارند. مهمتر اینکه بسیاری از تحقیقات اخیر نشانگر قابلیت سمی این سموم قارچی برای حیوانات می باشد. متاسفانه با نادیده انگاشتن این خطر های بالقوه موجود ما دورنمای محدودی از تصویر کلی داریم.


توجه بر روند عرضه سموم قارچی

درحالی که معلوم شده بار بالای سموم قارچی دارای اثرات مشهود و واضحی بر سلامتی و کارایی  دامها است، زمانی که این مواجه در سطح پایینی باشد نشانه های بیماری سخت تر شناسایی شده و بطور بالقوه ای منجر به این می شود که ضایعات ناشی از سموم قارچی حاصل عوامل دیگر ارزیابی گردد. سموم قارچی تهدیدی نا مشهود هستند، به چشم ما نیامده و به سختی در سطح دامی شناسایی می گردند. در حالی که رهنمود های تنظیمی رایج  تنها اثرات مواجه با یک سم را مد نظر دارند ولی عملاً این امری نادر بوده زیرا که کپک ها در تحت شرایط محیطی همسان سموم متعددی را تولید می نمایند. این بدین معنی است که  اگر چه مواجه با سطوح پایین سموم  و یا آلودگی همزمان سموم قارچی  ممکن است موجب بروز نشانه های آشکار بیماری نگردد ، اما این سموم در میان بزرگترین عوامل  تاثیر گذار بر کارآیی دامی  و افت بهره وری جای دارند. ما تنها با توجه به سموم قارچی در سطح غذای دام تصور بزرگتر را از دست می دهیم. بدین ترتیب ما به روشنی  پایش دام را از دست می دهیم .

 

 


لذا ضروری است تا تجزیه و تحلیل های  غذایی و خونی را با هم ادغام نموده تا  بتوانیم تاثیرات واقعی سموم قارچی را بر دام  اندازه گیری کنیم. بر اساس نتایج نهایی تجزیه و تحلیل غذا  یا مواد خام ، تولید کنندگان قادر خواهند بود تا یک تخمین خطر از وضعیت موجود  تولید خود را از  تهیه کنندگان افزودنی های غذایی  به منظور اتخاذ بهترین تصمیم در رابطه با مدیریت سموم قارچی  در آسیاب غذا بدست آورند ، همچنین در خصوص استفاده از ترکیبات غیرفعال کننده سموم قارچی تصمیم بگیرند، بدین ترتیب تولید کنندگان می توانند مدیریت مقرون به صرفه ای در خصوص خطر سموم قارچی داشته باشند.


جستجوی تجزیه و تحلیلی بی وقفه

در شرایط میدانی و عملی نبود اطلاعات بی وقفه ، تجزیه تحلیل های گاه و بیگاه ، نتایج  تاخیری و نبود داده های  یکپارچه و یا استاندارد شده همگی از عوامل سهیم در اتخاذ تصمیم های غیر موثر هستند . در خصوص مدیریت سموم قارچی رهیافت های بی هدف  می توانند منجر به اتلاف زمان و پول می شوند. اتخاذ یک راهبرد کنشگرانه از میان بهترین روشهای کنترلی  می تواند مولد راه حل هایی اساسی باشد و در عین حال ایمنیت غذایی را بهتر نماید.


ارزیابی محلول های افزودنی غذایی  برای تخفیف سموم قارچی


علارغم اثرگذاری مسلم بسیاری از مواد تخیفف دهنده سموم قارچی که  شامل اجزای سازنده متنوعی چون  خاک رسهای طبیعی  و تغییر شکل یافته ، زغال فعال شده، دیواره های یاخته مخمر و افزودنی های گیاه زاد هستند ، برخی از سموم قارچی به سختی با این مواد پیوند می یابند و تهیه یک محلول 100 درصدی از این مواد عملی نیست.   از طرفی این فرض نیز وجود دارد که سازوکار های دفاعی در تخفیف تهدیدات سموم قارچی همچون حمایت یکپارچگی روده ای و مهار کپکی  میتوانند قابل توجه باشند.  محلول های افزودنی وسیع الطیف با بکار گیری ابزارهای میکروبی و آنزیمی  خنثی کننده سموم قارچی چنانچه آلودگی همزمان با سموم قارچی وجود داشته باشد راه حلی است که عموماً توصیه می شود. فرض بر این است که استفاده از محصولات آنزیمی، مخمری، جلبکی، یا مواد معدنی در کنترل سموم قارچی وابسته به دوز است: هرچه سطح چالش بالاتر به همان میزان نیز میزان محصول کنترلی سم قارچی مورد نیاز بیشتر. ارزیابی هزینه ای در این موارد دشوار می باشد زیرا که تاثیر این محصولات بر دام بسته به گونه، سن، جنس ، نوع تغذیه ، عوامل محیطی  و البته میزان و نوع سم قارچی و طول زمان مواجه با سم متنوع می باشد. 

 

 

 

ضمناً ارزیابی های مداوم در خصوص تاثیرات سموم قارچی بر عملکرد دام مقوله ای بنیادین برای تولید کنندگان محصولات غذایی دام است، این امر تا اندازه ای به جهت ایمنیت و بهره وری دام بوده، اما همچنین به منظور اطمینان از رضایت تولید کنندگان به جهت اجرای راهبردهای تخفیفی نیز می باشد. بعنوان مثال ترکیبات غیرفعال کننده سموم قارچی بعنوان یک هزینه توسط تولید کنندگان خوراک دامی محسوب می گردند، اشخاصی که به دقت بازگشت سرمایه خود را مدیریت می نمایند. برای این دسته از تولید کنندگان درصورتی که هیچ تاثیر قابل اندازه گیری موجود نباشد دلیلی بر سرمایه گذاری در مدیریت سموم قارچی مطرح نیست.


مرور دقیق کارآزمایی ها و پژوهش ها

 

 زمانی که در خصوص محصولات تخفیف دهنده سموم قارچی پژوهش یا سرمایه گذاری می شود این توصیه ها به تولید کنندگان پیشنهاد می شود: از قضاوت در مورد تاثیر محصولات سموم قارچی بعمل آمده دربررسی های محیط های آزمایشگاهی بایستی اجتناب ورزید زیرا که این ارزیابی ها همگرای با نتایج درونی بدن نیستند، بعنوان مثال با DON و دیگر تریکوتیسنها، FUM ، OTA و بسیاری از دیگر سموم قارچی .  اغلب تهیه کنندگان کارآیی محصولات خود را از طریق مطالعات مرتبط آزمایشگاهی اثبات می نمایند بطوری که در بسیاری از موارد هیچ کاری در مورد تاثیر بر محیط های درونی بدن بعمل نیامده. علاوه بر این برخی از این محصولات می توانند اثرات ناسازگاری  داشته باشند  ، همچون بیش فعال سازی سامانه ایمنی ، بدام انداختن مواد مغذی کلیدی، افزایش غلظت های DON در بخشهای انتهایی روده و یا حتی باردار کردن دام با سطوح بالایی از فلزات سنگین. یک برنامه تخفیفی سم قارچی مبتنی بر علم بوده و بر اساس شانس و اقبال نمی باشد. فنآوری های تخفیفی نیازمند اثبات قابلیت خنثی سازی سموم قارچی خود بطور سامانه ای و نه تنها بر کارآیی دامی هستند. البته این امر رایجی است تا تاثیر یک محصول کنترلی سموم قارچی را بر اساس تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی تفسیر نمود . به هر حال به منظور همگرایی بهترین ، تاثیر گذاری یک محصول ارائه شده بایستی همواره  نتایج حاصل از مطالعات حیوانی را مورد ارزیابی قرار دهد . 

 

 

 

انتخاب رهیافتی همه جانبه گرایانه

 

به گمان تهیه کنندگان، برنامه های مدیریتی همه جانبه گرایانه سموم قارچی از بهترین و مقرون به صرفه ترین رهیافتها به منظور تخفیف اثرات آلودگی سموم قارچی در غذا و اثرگذاری بر بهداشت  و بهره وری دام می باشند. بعنوان مثال  در تولید پسا مکمل رشد پادزیستی  ، سموم قارچی می توانند دامها را مستعد بیماریهای نمایند که بعبارتی ترکیبات پادزیستی آنها را کنترل خواهند نمود و آنها را برای تولید کننده کمتر آشکار می سازند. بسته به گونه ها  بدون ترکیبات پادزیستی  بیماری های جدید ، چالش های روده ای معدی  و تظاهرت رفتاری در خط مقدم قرار گرفته و آلودگی سموم قارچی از علل مسبب نهفته است. لذا تصور می شود افزودن راهبرد تخفیفی سموم قارچی در این جا اثرات سموم قارچی را کاهش داده   و متعاقباً شانس اینکه بیماری ها در روده  ایجاد شده و گسترش یابند را کاهش می دهد. 


لذا ضروری است تا توجه داشت که دیگر عوامل تنش زای را علاوه بر مواجه با سموم قارچی بایستی مورد توجه قرار داد. دامها در شرایط واقعی پرورشی با تمامی تنش ها بعنوان مثال؛ شرایط آب و هوایی، کیفیت پایین خوراک دام، تغییر جیره غذایی و دیگر موارد مواجه بوده و همواره در تحت آلودگی های سموم قارچی قرار دارند. بدین لحاظ فنآوری های جامعی  با شیوه های عمل چندگانه که دامها را از چندین جهت حمایت نموده  و دفاع طبیعی آنها را بالا می برند مورد نیاز می باشد. سطح تحمل دامها برای سموم قارچی مطابق با وضعیت های ایمنی دام تغییر می نماید. زمانی که سطح تحمل دامها به دلیل تنش کاهش می یابد، حتی سطح اندکی از سموم قارچی قادر است خطری برای باروری و بهداشت دام بوجود آورد که سبب افت سود برای تولید کننده خواهد شد.

 پیشگیری بهتر از درمان می باشد

تخفیف آلودگی سموم قارچی در خوراک دامی نیازمند یک رهیافت یکپارچه پیشگیرانه است . تمرکز بر مدیریت کیفی غلات و رطوبت ، مراکز داغ را در صندوق های ذخیره کاهش داده و بکار گیری از مهار کننده های کپک می تواند به محدود سازی شانس توسعه و گسترش کپکها و سموم قارچی کمک نماید. آزمایش غلات وارد شده از نظر سموم قارچی مشخص می کند که کدام نوع سموم قارچی در غلات موجود بوده و سطح آنها به منزله کلیدی است برای تعیین و نشانی یابی خطرات سموم قارچی پیش از تولید خوراک دام. اجرای یک برنامه آزمایش جامع سموم قارچی که نوعاً شامل ارسال مکمل ها یا آسیاب های غذا جهت تایید آزمایشگاهی است امری حیاتی به منظور کنترل نه تنها سموم قارچی بلکه همچنین هزاران بیماری  و وضعیت هایی است که آنها می توانند ایجاد کنند. از افزودنی های غذایی استفاده شود که برای سموم قارچی طراحی شده اند، در این افزدنی ها بر روی ملکولی کارشده که این محصولات سموم قارچی را هدف قرار داده ، انها را  تقلیب  و جدانموده و آنها را از طریق مجرای روده ای معدی بجای جذب شدن  به خروج از مجرا هدایت می کنند. به آلودگی همزمان سموم قارچی توجه شود، مواد جاذب سموم قارچی با گستره وسیع قابلیت اتصالی به تولید کنندگان در تولید محصولات سالم یاری می رسانند.

   

 

 

 


 

 


مروری بر بالا بردن سلامتی دستگاه گوارشی در گاوهای شیری

 

مروری بر بالا بردن سلامتی دستگاه گوارشی در گاوهای شیری

 گاوهای شیری بدلیل نیازمند بالای انرژی و میزان تولید بالا، جیره های غذایی پر انرژی دریافت می نمایند. این امر سبب به مخاطره افتادن سلامتی دستگاه گوارشی آنها بواسطه ایجاد اسیدوز تحت حاد شکمبه ای و اسیدوز روده خلفی می شود. این اختلالات قادرند بهره برداری از مواد مغذی را مختل نموده ، کارآیی فلور میکروبی روده ای معدی را  معیوب ساخته  و ظرفیت جذبی و توانایی سدی بافت پوششی روده ای معدی را کاهش دهند.  همچنین اختلالات نام برده می توانند سبب کلید خوردن پاسخ های التهابی شوند. آسیب های حاصله از اسیدوز تحت حاد شکمبه ای تنها به دلیل کاهش PH شکمبه نیست. از این رو تشخیص این اختلال تنها بر اساس مقادیر PH نگاری شکمبه ای اشتباه است. یک تشخیص صحیح نیازمند مجموعه ای از معاینات بالینی گاوها شامل پراسنجه های  خون، شیر، ادرار و مدفوع ، همچنین تجزیه و تحلیل مدیریت گله، کیفیت غذا شامل محتوای جیره غذایی از نظر فیبر زدایشگر خنثی (NDF: Neutral detergent fiber) ، نشاسته و NDF موثر فیزیکی است. اسیدوز تحت حاد شکمبه برخاسته از غلات موجب افزایش  اسیدیته شده و دسترسی گوهرمایه های مغذی را برای ریزسازواره های موجود در شکمبه و نگاری  و روده خلفی دگرگون می نماید و می تواند منجر به دشزیستی(dysbiotic) فلور میکروبی شده که بواسطه کم مایگی  ، کاهش تنوع و کاهش کارایی مشخص می شود. همچنین ریزسازواره های تجزیه کننده نشاسته  به هزینه انواع تجزیه کننده پروتئین و فیبر غالب می شوند . در این صورت ریز سازواره های فرصت طلب می توان از کنام جدید بهره جسته ، که درصورت کاهش کارایی بافت پوششی گوارشی ، قادر خواهند بود تا سهمی  در کاهش کلی مصرف مواد مغذی  و افزایش سموم درونزاد و عوامل بیماری زای در محتوای گوارشی و مدفوع  داشته باشند. کاهش عملکرد سدی بافت پوششی روده ای معدی  موجب افزایش جابجایی این سموم درون زاد  و دیگر ترکیبات ایمنی زا به خارج از مجرای گوارشی می شود، بطوری که ممکن است موجب بروز التهاب گردد. مورد فوق نیازمند تایید با تعیین سمیت این ترکیبات است. گاو ها از نظر حساسیت شان به سلامتی ضعیف دستگاه گوارشی به دلیل تنوع توارثی ، تاریخچه تغذیه ای ، سازگاری غذایی، فلور میکروبی روده ای معدی ، سازگاری سوخت و سازی، بروز تنش و عفونت  متفاوت می باشند.  این تفاوتها همچنین می تواند فرصت هایی را برای مدیریت سلامتی دستگاه گوارشی عرضه نماید. تمهیدات  به منظور پیشگیری از اسیدوز تحت حاد شکمبه عبارتند از : متعادل ساختن جیره غذایی از نظر  فیبر موثر فیزیکی ، کربوهیدرات های غیر فیبری و نشاسته ، بکاربردن قطعات متفاوت کربوهیدراتهای غیر فیبری  ، توجه به نوع و فرآوری غلات و قابلیت هضمی علوفه . اختلالات بهداشتی دستگاه گوارشی به جهت مصرف زیاد غلات، ممکن است باواسطه انواع مکمل های غذایی  و افزودنی های خوراکی شامل ترکیبات خنثی کننده(بافرها) ، ترکیبات پادزیستی، فرازیستگان (پروبیوتیکها) تنظیم کننده محصولات مخمر و میکروبی غذا تخفیف حدت یابد. به هر حال کارایی تمهیدات فوق به منظور ممانعت از این اختلالات بایستی  بهینه گردد. لازمه این امرنیز شناخت بهتر سازوکار های است که از طریق آنها تمهیدات فوق بر عملکرد فلور میکروبی  و بافت پوششی ، ایمنیت ، روند های التهابی و تنومندی مجرایی روده ای معدی  گاو ها اثر می گذارد. الگوهای نمایانگرتر به منظور القای التهاب تحت حاده شکمبه ای نیز مورد نیاز می باشند. 



 


سازوکارهای تنظیم کننده روند گزینش فولیکولی در نشخوارکنندگان

 

سازوکارهای تنظیم کننده روند گزینش فولیکولی در نشخوارکنندگان:


درسهای آموخته شده از الگوهای تخمک گذاری چندتایی.

 

 


گزینش یک فولیکول غالب منفرد از گروه فولیکولهای در حال رشد ، فرایند زیستی بی همتا و قدمی کلیدی در عملیات فرآیند تولید مثلی گونه های تک تخمکی است و در حکم هسته مرکزی فنآوری های تولید مثلی در گاو می باشد. روند رشد فولیکولی و تعداد فولیکولهای که تخمک گذاری می کنند بواسطه سازوکارهای دقیق درون تراوایی(اندوکرین)، هم تراوایی(پاراکرین) و خود تراوایی(اتوکرین) تنظیم می گردد. غالب دانسته های جاری ما پیرامون گزینش فولیکولی بر روی نقش هورمون محرک رشد فولیکولی(FSH) ، هورمون زدینه ساز(LH) و خانواده عامل رشد شبه انسولینی(IGF) در روند رشد فولیکولی و گزینش فولیکول غالب متمرکز می باشد. به هرحال به تازه گی نقش اعضایی از خانواده عامل رشد دگردیسی دهنده بتا(TGF-ß)  بویژه در زادمونهای (ژنوتیپهای) باروری گوسفند  پر رنگ تر شده است. پیام رسانی درون یاخته ای بین اووسیت و یاخته های گرانولوزا (GC) روند های تکثیر و تمایز را بدلیل اثرات پروتئین ریخت سازاستخوانی شماره 15 (BMP15)و عامل تمایز و رشد شماره 9(GDF9)  در درون فولیکول تنظیم می کنند. معلوم گردیده جهش هایی که سبب توقف یا کاهش فعالیت BMP15   یا GDF9 می شوند سبب افزایش سرعت تخمک گذاری  در تخم های لقاح یافته ناجور (هتروزیگوت) شده و عموماً موجب اختلالات فولیکولی شدید در تخم های لقاح یافته جور(هموزیگوت) می شوند. یک جهش در دامانه کینازی درون یاخته ای گیرنده BMPR1B (ژن باروری برولایی) سبب ازدیاد سرعت تمخک گذاری در تخم های لقاح یافته  ناجور با افزایش بیشتری  در روند تخمک گذاری در تخم های لقاح یافته جورمی شود.سازو کارهای فیزیولوژیکی مرتبط کننده این جهش ها  با افزایش سرعت تخمک گذاری، هنوز بدرستی قطعیت نیافته اند.


 اخیراً یک زادمون گاوی پربارور ، تریو(Trio)  ، که موجب افزایش روند بیان SMAD6   می شود تعیین گردیده، SMAD6  یک مهار کننده درون یاخته ای برای مسیر پیامکی BMP15/GDF9 است. این الگوی گاوی فراهم کننده بینشی به درون سازوکار های ملازم با روند گزینش فولیکولهای غالب چندتایی و تخمک گذاری های متعدد در حاملین دگره های ( الل های) باروری است. تمرکز مقاله مروری حاضر بر روی سازوکار های دخیل در روند گزینش فولیکولی در نشخوار کنندگان بوده و تاکیدی ویژه  بر سهم ایجاد شده توسط الگوهای تخمک گذاری چندتایی هم در گاو و هم در گوسفند دارد. ارزیابی الگوهای تخمک گذاری چندتایی در نشخوارکنندگان به ما این اجازه را می دهد تا الگوی فیزیولوژیکی جدیدی را بسازیم که تغییرات مسیر های پیامکی BMP15/GDF9  را به تغییرات فیزیولوژیکی که  منجر به گزینش فولیکولهای غالب چندتایی می شود مرتبط نماید. این الگو بواسطه کسب غالبیت  در اندازه فولیکولی کوچک ولی در زمانی مشابه در موج فولیکولی با فولیکولهای چندتاییی که در یک توالی سلسله مراتبی غالب شده اند و تاخیر فروکشی FSH  مشخص شده  و از این رو اجازه می دهد تا فولیکولهای اضافی به روند رشد خود ادامه داده و غالبیت بدست آورند. 




 


اثرات اقتصادی تغییر سامانه نگهداری مبتنی بر بستر خشک به سامانه ن

 

اثرات اقتصادی تغییر سامانه نگهداری مبتنی بر بستر خشک

 

به سامانه نگهداری مبتنی بر بستر کودی در دامداری های شیری.

 

 

 

 

 


نخستین ساختمان دامداری طراحی شده برای گاو های شیری با بستری کودی به سال 2001 در مینوسوتا احداث و راه اندازی شده است. هدف اصلی از این نوع جایگزینی بستری بهبودی میزان آسایش و راحتی ، سلامتی و افزایش طول عمر اقتصادی گاوها، سهولت نگهداری و ساخت ارزان بستر  بوده. از آن زمان به بعد استفاده از بستر کودی در سراسر جهان و بویژه در طی 5 سال اخیر در کشور هایی با آب و هوای استوایی (گرمسیری) گسترش یافته است. مطابق با تحقیق بعمل آمده در خصوص دامداری هایی که از بستر کودی استفاده می کنند ، میزان تولید شیر  و کیفیت شیر بهبود یافته و همچنین وضعیت بهداشتی و بهزیستی گاوها بهتر شده است. به هر حال تاثیر اقتصادی این تغییر سامانه نگهداری مبتنی بر بستر خشک به بستر کودی  خیلی زیاد مورد ارزیابی قرار نگرفته است.

گروهی از محققین دانشگاهی  مطالعه ای را در خصوص ویژگی های  فرآورش ، نتایج اقتصادی و خطر ضررهای دخیل در این تغییر بستر خشک به کودی ، انجام داده اند.  داده ها از 18 گاوداری (در آب و های گرمسیری با فصول مرطوب و خشک) که گاوهای هولشتاین یا آمیخته داشته اند  بدست آمده. داده های فوق بطور ماهیانه و در طی 36 ماه متوالی جمع آوری گردیده.  در طی اولین سال مطالعه همه 18 دامداری با سیستم نگهداری  بستر خشک با بیش از 50 مترمربع برای هر گاو کار می کردند. پوشش علوفه ای حداقل و نا کافی برای تعلیف گاوها ، محوطه تعلیف و محوطه سایبانی وجود داشته. در طی سال دوم 6 دامداری از 18 مورد فوق به بستر کودی تغییر یافتند و همتا یان آنها  تا آخر سال در همان سیستم نگهداری قبلی باقی ماندند. داده های جمع آوری شده در طی دوره انجام این طرح به شرح ذیل می باشد:

-زمانی که دامدری ها به سیستم نگهداری بستر کودی تغییر یافتند، چربی، ماده جامد کل و شمارش  یاخته های پیکری تغییری نکرده و میانگین آنها به ترتیب 3.8%، 12.04% و 256500 یاخته در هر میلی لیتر بوده.  اغلب متغییر های مورد مطالعه از همان الگوی و بدون بروز تغییری در زمان این تبدیل سیستم پیروی کرده اند.

-پروتئین شیر در دامداری های یا سیستم نگهداری بستر کودی 0.11 واحد درصدی کاهش داشته. به هر حال تولید شیر در ازای هر گاو تا 2.41 لیتر در هر روز افزایش داشته که در مقایسه با بسترهای خشک 13.3% تولید بالاتری داشته. از نظر اقتصادی یک افزایش حاشیه خالص سالیانه 0.053 دلار در ازای هر لیتر شیر مورد انتظار بوده.

-هیچ تغییری در سلامتی دا در طی دوره های تغییر در شمار یاخته های پیکری  یا هزینه های پادزیستی مشاهده نشد است.

داده های جمع آوری شده نشان داده که در آب و هوای گرمسیری، چنانکه موارد دامداری های این مطالعه داشته اند، تغییر از بستر خک یه بستر کودی به لحاظ اقتصادی سودمند بوده. چنانکه منجر به بالا رفتن تولید شیر شده.

References

Callejo A. Uso de cama acumulada de compost en vacas de leche (1ª parte). Frisona Española 210, pp. 118-124.

I. Marcondes, W. H. Mariano, and A. De Vries. 2020.Production, economic viability and risks associated with

switching dairy cows from drylots to compost bedded packsystems. Animal. 14: 399-408.

 

 

 


هزینه واقعی لنگش چیست؟

 

لنگش در کنار بیماری هایی چون  ورم پستان، بیماری های سوخت و سازی و تغذیه ای (اسیدوز شکمبه)، بعنوان یک بیماری محدود کننده تولید طبقه بندی می شود.

اغلب و نه همه دامپروران هزینه واقعی این بیماری های محدود کننده تولید را کم تخمین زده و بر روی هزینه درمان انفرادی موارد درگیر توجه داشته تا اثرات منفی کلی آن بر مجموعه دامداری . و این موضوع بیشتر از آن جهت است که  اساساً هیچ هشدار مالی مشهودی که زنگ خطر درابتدای بروز این بیماری ها را بصدا درآورد بطور محسوس وجود ندارد. به هر حال چنانکه بیماری در طول مدت زمانی شکل گرفت دامدارن ممکن است شروع به توجه در خصوص کاهش کارایی دامداریشان که ناشی از کاهش قابلیت تولیدی  و بهره وری است نمایند.

در مورد گاوهای لنگ این موضوع وقتی که هزینه های تحمیل شده با نگاهی به اثر بیماری بر خود گاو ارزیابی می شود مشهود می گردد.

زمانی که گاو دچار لنگش می شود ، تولید به سرعت دچار افت شده و در باقی مانده مدت شیرواری پس از لنگ شدن، این دام در مقایسه با دامهای غیر لنگ همان گله که جفت گیری داشته اند،21 روز دیرتر آبستن شده و دام فوق ممکن است بدلیل نارسایی تولید مثلی یا شدت لنگش در خطر حذف از گله باشد. 

هزینه این مبالغ 500 تا 1000 دلار در هر مورد است. تفاوت موجود در این ارقام بدلیل تفاوت در پرداخت مالی ، ارزش هر گاو،  وضعیت دامداری(میانگین هزینه های خوراک دام) و مرحله ای از شیررواری که دام دچار لنگش شده ، قابل توجیه است.

صرف نظر از اینکه دامداری در چه موقعیتی از این گستره قرار دارد نقطه قابل تامل این است که هزینه فوق یک افزایش 5 تا 10 برابری  در مقابل  هزینه معمول درمان یک گاو دچار لنگش را ارائه می نماید.